تنفر از خود
امان روایت افرادی است که از چهره خودشان شرم دارند، نه آنکه این شرم از درون آنها باشد، شرمی که جامعه مردسالار بر زنها تحمیل میکند، متن روایت پنج زن است که چهرهشان را پنهان میکنند و شرم بر ما باد که چنین نقاب بر چهره کشیدنها گاهی خیلی هم از ما دور نیست، زنان و دخترانی که دور و نزدیک میشناسیم و به دلیل فضای سواستفادهگر مردسالارانه جامعه مجبور به سکوت یاانزوا شدهاند و ما منفعل و بیکنش به سرایت آن تن دادهایم و گاهی زن و مرد از آبروی ریخته کسی سیراب میشویم.
طراحی صحنه و قابهای درخشان ،کارگردانی هوشمندانه، در کنار بازیهای پرقدرت و تمرین شده بازیگران و متن استخواندار، امان را نمایشی تماشایی کرده است.
با گذر از تعصبها میتوان از این نمایش لذت برد و حتی شاید تلنگری باشد بر آنچه مصلحت اندیشانه به آن بیتفاوت بودهام یا شاید منفعتطلبانه مصادره به مطلوب کردهام.