هارمونی متن و ناهمگونی اجرایی
در ابتدا و با احترام به همه ی سلایق، این مطلب نگاه و مواجه ی شخصی من با اثر است و ممکن است همسو یا مخالف نظر شما عزیزان باشد.
«سنمار اشا» را می توان در زمره ی معدود آثار تلفیقی (به لحاظ متن) موفق دانست که محور و پیرنگ اصلی داستان خود را بر پایه «مجلس قربانی سنمار» قرار داده و با تلفیق گزیده های مناسبی از دیگر متون آرکائیک استاد بهرام بیضایی چون اژدهاک، کارنامه بندار، مجلس ضربت زدن و ... به اقتباسی موفق رسیده است. سنمار اشا با ساختاری منظم و روان بازنویسی شده و عمدتا از خط اصلی داستان عدول نمی کند و به همین واسطه، داستان اصلی حفظ می گردد. این همگن بودن متن گواه بر شناخت کافی و تسلط نویسنده بر متون بیضایی است و تنها نکته ی خروج از متن را می توان دیالوگ پایانی دختر پادشاه نام برد!
اما در روند اجرای این متن عوامل موثری خدشه بر هژمونی و هارمونی نمایش انداخته اند، برخی از طراحی های صحنه، آکسسوار، نور و بازی ها فارغ از داستان و درونمایه های متن است.
کارگردان به نور پردازی ساده ای قناعت کرده است که همین امر باعث فاصله گذاری صحنه و مخاطب می گردد، دکور و آکسسوار (به غیر از درب کاخ و خشت ها) در خدمت اثر نیستند و سمبلها و نمادهای به کار گرفته شده نیز، نه در جهت تقویت اجرا که در راستای پر کردن صحنه! حضور دارند. طراحی میزانسن ها مدرن، پیچیده و پر زحمت است و چالش بزرگی برای سلامت! گروه بازیگران به وجود می آورد. طراحی لباس ها و گریم خوب،جذاب و خلاقانه است تا جاییکه مخاطب را وادار به واکاوی
... دیدن ادامه ››
ریزبینانه می کند. طراحی فرم و بدن بازیگران زیبا و بی ایراد به نظر میرسد. اما به نظر شخصی بنده، همدست بودن گروه بازیگران ولو کم تجربه، دلچسبتر از ناهمدست بودن بازیگران حرفه ای است. در این اجرا نیز مجموعه ی بازیگران باتجربه و صحنه اولی ترکیب ناهنگونی را تشکیل می دهند که شاید با تمرینهای بیشتر و یا اجراهای بیشتر در همین مرحله به اجرایی یکدست و قابل قبول برسد.
گروه موسیقی اما با موسیقی های گوش نواز و پدها و نواهای موجز و موثر در خدمت نمایش است و فارغ از نمایش، چشم نوازی خاص خود را دارد.
در مجموع شاهد نمایشی با متنی فاخر، خوش ریتم، با ضرب آهنگ بالا و پر انرژی هستیم که مشخصا با تلاش زیادی به صحنه رسیده و امید است تا فهوای اثر بر دل مخاطب اثر جاودان بگذارد