بسمه تعالی
در ستایش حضرت امام رضا (ع)
استقبال از شعر رضوی زنده یاد حسین منزوی
در این مدفن که هم آئین نور و خاوران
... دیدن ادامه ››
, خُفته است
کمال ناب و والاتر از آن , قاف زمان خفته است
از این جام سر کشد خورشید و انوار حیات ریزد
حریمی که در آن هشتم وَلای ِ بی کران , خفته است
تمام اولیا را اوست مولا و رضا (ع) نامش
کسی که عاجز از تعریف الطافش لِسان , خفته است
شهید نینوا (ع) را با رضا (ع) در یاد کنم تصویر
ز ِ اشک خون , دلم تنها مانده است و بیان خفته است
شگفت نبود اگر که مِهر و ماه ز آسمان گویند :
که اینجا رهبر و یزدان شناس جاوِدان , خفته است
امام هشتم (ع) , آری آن که گشته عزّت و جانش
نوید حشمت و دولت به اوج زرفشان , خفته است
همان شاهی که خاک مشهد جانش ز ِ حُبّ او
فُروزد مشتری و اختران در کهکشان , خفته است
تمام بندگان از قاف اسرارش حیران اند
ز حکت ها و شوکت ها که در این عرفان خفته است
ز هر جانب که نور خواهی ز ِ او , خواهد شکفت آن ماه
در این جا حضرت ماه های سبزفام ِ جهان خفته است
ز درد آشکار بگذر , بگیر از بارگاهش نجم
که در وی , راز عالمتاب سبز تابان خفته است
سُهای سبز جان و سرّ توحید عُلا این جاست
که خود نوح النبی(ع) گفتی در این دارالامان خفته است
در این مشهد اگر اشکی ریختی , یاد از حسین (ع) کردی
در این خاک طلا , آری شهید عارفان خفته است
از آن زهر جگرسوزان شود قلبم غمین , (بستان)
در این جا آن که خورد از دست مأمون شوکران خفته است
سید محمد حسین شرافت مولا
متخلص به :
بستان