همه ی نمایش یک طرف اون یک دقیقه ی اول که اون کودک معصوم و غمگین اون وسط بین دعوای پدر و مادر قرار گرفته، یک طرف. چقدر زیبا بود. کاش در انتها نیز اشاره ای به آن می شد. عاقبت آن درخت سیب زیبا که به هر دو طرف خیر و برکت و شادی می رساند، چه شد؟ هر دو طرف از روی لجبازی سمپاشی اش کردند؟ واقعا عاقبت اون کودکِ ابتدای تئاتر چه شد؟ نکنه پرواز کرد و رفت؟