این نمایش یه جوریه که نمیشه حق مطلب و تو نوشتن ادا کنی، باید برید ببینید و برداشت خودتونو داشته باشید.
از لحظه ورود تماشاگر همه چیز متفاوته و نمایش داره اجرا میشه، انگار که زندگی بازیگرا حتی وقتی هنوز تماشاگر پشتِ دره، پشت درای بسته جریان داره. میری تو سالن همه چی قشنگه صحنه پر از رنگ و صدا و موسیقیه.
ولی همه چی انقدر قشنگ پیش نمیره یهو یه تراژدی بال میزنه میاد میشینه رو سینهت، یهو همه چی تار میشه، همه چی به هم میریزه، و یه چَک میخوری وسط نمایش
شایدم یه جا یهو مثل من به خودت بگی؟ واقعا همه چی واقعیه؟ یا توهم ذهنِ منه!!!
به نظر من این نمایش یه نقاشی کوبیسمِ زنده و متحرک بود در کنار یه ترانه ای که تراژدیِ محضه…