دیروز به تماشای نمایش چها رسو/ سایه نشستم . در میان جمع تماشاگران عزیز چهره های گرانقدری چون هوشنگ گلمکانی و حسن معجونی حضور داشتند که دیدارشان مایه خشنودی و سر افرازی بود. نمایش اما اگر چه در اغاز و تا پاسی از اجرا موضوع تکراری و همیشگی دعواهای زن و شوهری را بیان میکرد ولی از انجا که با انتخاب شوهری که حرفه بازیگری تئاترش عامل بروز دعواها ( و تامرز جدائی) گردیده بود به جذابیت نمایش افزوده و هر لحظه طنز و حتی شاید بتوان گفت کمدی اغازین نمایش را به سمت طنز تلخ و کوبنده ای پیش میبرد تا انکه در انتهای نمایش به اوج خود رسید و انچه باقی گذاشت این حقیقت تلخ و کوبنده بود که عاشقان این عرصه ( از نمایشنامه نویس و کارگردان و بازیگر و شاید بتوان گفت تماشاگران که مخاطبان اصلی و بلامنازع این هنرند) در گذر این سالهای مدید سنگ بنای این هنر را در این مرز و بوم نهاده اند و هریک از پس دیگری به اعتلا و شکوفائی و پاسداشت ان همت گمارده اند و در این راه از عمر و جوانی و به بیانی زندگی خود مایه گذاشته اند تا پرچم این هنر والا را علیرغم ناملایمات و سنگ اندازی ها ی دوران در اهتزاز نگه دارند و چه بسا هزینه های گزافی را بر سر بازتاب دادن زندگی و اجتماع بر روی صحنه پرداخته اند.
باری بی مناسبت ندیدم هر از گاهی یادی از نامها و اجراهائی که از دهه ها و سالهای دور در این سرزمین چراغ تئاتر و نمایش را روشن نگه داشته بودند بنمایم . نامهائی که شاید به گوش کسی نخورده و یا از یاد ها رفته اند. تلاشی که دوستان عزیز دیگری همچون کهبد تاراج ، حسین ایرجی ،محمد مهدی احدی، مهرداد فرنیان ،پیام صمدی ، پوریا گلشناس ،ازیتا اصغر نژاد ، فائقه معتمدی، و ... خیل دیگری از دوستان برای یاد اوری و زنده نگاه داشتن نام و راه پیشکسوتان وادی هنر منجمله تئاتر به عمل اورده اند و میاورند و با شناسائی و معرفی زحمات و تلاشهای انان محرکی و انگیزه ای میگردند برای تداوم راه و استمرار ان کوششهای خستگی ناپذیر و تمام
... دیدن ادامه ››
نشدنی.
__________________________________________________________________________
# نمایش " پرنده ابی" اثر موریس مترلینگ ، ترجمه عبدالحسین نوشین .چاپ اول 1317. انتشارات امیر کبیر و نیز مجله موسیقی به مدیر مسئولی مین باشیان.
اجرای این نمایشنامه اولین بار در اذرماه 1327 توسط نوشین ، بکارگردانی خودش و با بازیگری همسرش لرتا ، و نیز سایر هنر مندان وقت، سهیلا، شباویز، فخرالدین و ثریا در تئاتر فردوسی (که خود و همسرش از بنیانگزارانش بودند )بروی صحنه امد.
بخشی از یادنامه عبدالحسین نوشین به کوشش نصرت کریمی از سایت چهره:
http://www.chehreh.net/2008/09/post-8.html
نوشین که از نوجوانی طرفدار عدالت اجتماعی بود در دوران زندگی پر ماجرا و افتخار آمیز خود با فعالیت های سیاسی اجتماعی هنری و تالیف، ترجمه و اجرای آثار و نمایشنامه های مترقی ارزنده و پر محتوا کوشش خستگی ناپذیری برای تحقق آرمان های خود مبذول داشت. در سال 1318 میرزا سید علی خان نصر با همکاری جمعی از هنرمندان تئاتر " هنرستان هنر پیشگی" را تاسیس کردند ولی نوشین پس از دو سال چون نحوه کار هنرستان را در راستای هدف خود که ایجاد تحول در تئاتر ایران بود نیافت از آن کناره گرفت.
در سال 1321 نوشین اقدام به تاسیس کلاسی کرد که در آن همکاران هنرمند سابق او و هنرجویان جدید افرادی نظیر ابراهیم گلستان، حسین خیرخواه، حسن خاشع، محمد علی جعفری، صادق شباویز، نصرت الله کریمی، توران مهرزاد، مصطفی و مهین اسکویی، محمد تقی مینا، منوچهر کیمرام، رضا رخشایی، مهدی امینی و رضا مینا شرکت داشتند. در این کلاس ، نوشین همکاران قدیمی و هنرجویان جدید را با اصول و مفاهیم علمی تئاتر علمی آشنا کرد و سپس با این گروه در مهر ماه 1326 تئاتر فردوسی را افتتاح کرد. نوشین تلاش سازنده و خستگی ناپذیری برای ارتقای هنر تئاتر و کسب احترام بیشتر برای کارگردانان و بازیگران آن داشت. او معتقد بود که بازیگر تئاتر علاوه بر آشنایی با هنر تئاتر باید با ادبیات کشور خود آشنا باشد و زبان فارسی و آثار منظوم و منثور آن را خوب بداند.
در سال 1327 نمایشنامه "پرنده آبی" بر روی صحنه رفت و اعجاب همگان را بر انگیخت و سفرای کشورهای اروپایی که از آن دیدن کردند معتقد بودند که با توجه به امکانات محدودی که در اختیار کارگردان بوده است اجرایی موفق و هم طراز اجرای تئاترهای بزرگ اروپا ارائه گردیده است.