کار رضا شکل خاصی از جنون بود ، بااین حال اما نتیجهبخش ، چراکه هیچ گزینهی دیگری وجود نداشت ، اجراهای رضا که تمام میشد ، آدمها تشویق نمیکردند ؛ آنها نعره میکشیدند ، هوار میزدند ، به سینهشان میکوفتند ، ظرف روحشان پر میشد ، گریه و سوگواری میکردند ___ درست مثل لحظهای که آدم درمورد عادتهای ذهنیاش دچار یک فروپاشی ویرانگر میشود ، میفهمد حقیقت این است که رستگاریای در کار نیست.
- سالار عبده
کتاب « رضا عبده »
گردآوری : دانیل مافسون
ترجمه : مهدی مشهور و سارا رسولی نژاد