در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | صادق رضایی درباره نمایش از نظر سیاسی بی ضرر: با توجه به سابقه اقای پشتکوهی برام هیجان انگیز بود که ببینم چطور یک کا
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 15:37:24
با توجه به سابقه اقای پشتکوهی برام هیجان انگیز بود که ببینم چطور یک کارگردان با همچین سابقه ای شجاعت رفتن به فضای کمدی پیداکرده . هر چیزی ارزش یکبار امتحان کردن رو داره برای همین اومدم این اجرا رو ببینم. طراحی لباس به نظرم اصلا خوب نبود . داستان در برخی از صحنه ها گم میشد و مخاطب دچار سر در گمی میشد. یکی از نکات مثبت این بود که اجرا به سمت پوچ بودن و پر از شوخی های مسخره نرفته بود .بازی های اقای یاشار نادری و وحید اقاپور خوب بود ولی انتظارم از اقای اقای پور بیشتر بود . موسیقی کار به نظرم خیلی جذاب بود و خوب روی کار نشسته بود . در کل از دیدن این اجرا و ریسکی که کردم لذت بردم. از گروه از نظر سیاسی بی ضرر ممنونم و امیدوارم بهترین ها برای این اجرا اتفاق بیفته . 🙏🙏🙏🙏🙏
آیا اجراها در همه شب ها یکسان است ؟ تا کنون چندین نفر گفتند گروه موسیقی موزیک خوبی زد. در شبی که ما این نمایش رو دیدیم، گروه موسیقی کلا سه بار آهنگ زد یکیش هم آهنگ انقلابی بود و معلوم نبود بازیگر ها چه می خوانند. یک موزیک هم در صحنه آموزش دزدها داشت و یک موزیک دیگر هم داشت. آیا همین موزیک ها مد نظر شما بود؟
۲۱ بهمن ۱۴۰۲
مسعود حق پرست
آیا اجراها در همه شب ها یکسان است ؟ تا کنون چندین نفر گفتند گروه موسیقی موزیک خوبی زد. در شبی که ما این نمایش رو دیدیم، گروه موسیقی کلا سه بار آهنگ زد یکیش هم آهنگ انقلابی بود و معلوم نبود بازیگر ...
شُو ِتاریکِن و سِرگِ هَلهَلوک
دَه نُفَر گُشنَه وُ یَک کاسَه مَشوک
شبِ تاریکه و یه چادرِ درب و داغون، ده نفر آدمِ گرسنه و یک کاسه ماش،
غُلُمَک ،مُرَکَّب اینی کَلَمی
دلی وا نِوشتِنن نابو گَمی
“غُلى” قلمش مرکب نداره، دلش میخواد بنویسه، اما نمیتونه،
ُمم غُلی وا چارکَدی پَچْ نَزَدِن
هَمَه کَه ... دیدن ادامه ›› وا چشْمُنی زشت و بَدِن
مامانِ غُلى، داره چادُرِ پارش رو میدوزه، همه رو از نگاهش، زشت و بد میبینه،
دگه بَلّاسی شُ اینی گازِلِیت
اَگَه همسادَه وا کَرضی شُنَدِیت
اگه همسایه بهشون گازوییل قرض نده، دبّه ى گازوییل خونشون خالى میمونه،
بَپِ چُوکُ اِمْشو اَز غُراب اَتا
کُتّی بُرمِیت ایشَه وا شِتاب اَتا
باباى بچه ها امشب از کِشتى برمیگرده، و چون یه قوطى آب نبات داره، به سرعت میاد خونه،
زیر گونی ، پُشتی تاوُل ایزَدِن
دَردی اَز دَوا وُ دَرمُن اَم رَدِن
پشت کمرش به خاطره حمّالى تاول زده، و دردى که داره، از دوا و درمون هم گذشته،
هَمیتو، شَهُند و خَرسی شَچَکی
دلِ بدبختی اَ عُکده شَپُکی
همینطور میومد و اشک از چشماش میریخت، و دلِ بیچارش داشت از عقده میترکید،
پا کُنارِ سُرخ مُحَّله ی مُردَه شور
وا چمی که از گِریخُ بودَه کور
پایین درختِ کُنارِ محله ى مرده شور، با چشمایى که از گریه داشت پر میشد،
نِشت و کوکو ایزَه مِثل بوف نَدار
وا گِریخ ایواردَه حالی بِی کُنار
نشست و مثل جغد زد زیر گریه، و با گریه هاش، حال و هواى درختِ کنار رو عوض کرد،
همی غایَه یَه رَفیکِ آشِنا
دَست گرم خو رو شُنَش اینَها
همون موقع یه دوستِ آشنا، دستِ گرمى روى شونش گذاشت،
ایگُ اِی رَفیکِ غَم دِیدِه یِ مِه
ِول ِمه یار ستم دیدِه یِ مِه
گفت اى رفیق غم دیده ى من، دوستِ. من، یارِ ستم دیده ى من،
۲۱ بهمن ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید