نمایشى در عین سادگى بسیار عمیق و در نوشتار قابل تأمل، گویا ما از زمانى که زبان بازکرده ایم و با جهان واقعى آشنا شدیم ، تا پایان عمر مجبور هستیم گاهى دشمن خدا باشیم.گاه از روى مصلحت و گاه از روى صداقت. درامى که بین دو کودک و همچنین سربازان شکل میگیرد باعث میشود که لحظه اى چشم از نمایش برنداریم و مدام با کارکترها و قصه همراه شویم. این نمایش از نظر من یک تاتر واقعى است، تاترى که بدون هیچ آکساسوار و گریم و نور پردازى خاصى شما را تا پایان نگه میدارد، هدایت بازیگران به خصوص آن دو کودک که به خوبى همگى از پس نقش هایشان برآمده بودند، بدون هیچ اغراق و بدور از خودنمایى و لودگى.