نگاهی به نمایش ”سید روماک”
صمد چینی فروشان:
"سیدروماک"، گزارش یا روایتی مینی مالیستی ،مبتنی بر حرکت و تصویر(همراه با رگههایی از پرفورمنس) از برخی اساطیر و شخصیتهای افسانهای به روایت نویسندگان نئوکلاسیک است :کین خواهی "هکابه" و مجازات پلی مستور توسط زنان اسیر تروایی از بازخوانی ژان باتیست راسین، تراژدی نویس فرانسوی عصر نئو کلاسیک و تراژدی السید، با بازخوانی همین نویسنده. در این نمایش همچنین با اشارهای به یک واقعیت تاریخی در رابطه با کمدی در عصر نئوکلاسیسم روبرو میشویم که در قالب یک میان پرده طنزآمیز کوتاه، در حد فاصل دو روایت اصلی اجرا میشود.
السید، بازخوانی راسین، تراژدینویس بزرگ فرانسوی قرن هفدهم از زندگی شخصیت تاریخی و قهرمان اسپانیای قرن یازدهم رودریگو دیاز دی بیوار (Rodrigo diaz de Bivar) معروف به سید کامپئادور(Cid Campeador)است و آندروماک، خوانش همین نویسنده است از تراژدی آندروماخه اثر اوریپید درباره سرگذشت آندروماک یا آندروماخه، شخصیت اسطورهای یونان باستان، همسر هکتورو دختر پادشاه شهر تب که توسط آشیل، پس از غارت شهر به عنوان غنیمت جنگی، به پسرش نئو پتولمه(یا همان پیروس یا پیرهوس) واگذار میشود.
سید از کلمه عربی"سید" به معنی آقا و سرور اخذ شده و سید کامپئادور، قهرمان افسانهای فتح اسپانیا و رها سازی آن از چنگ
... دیدن ادامه ››
اعراب است(متوفی به سال 1099). رودریگو یا سید، مظهر فداکاری، شجاعت، میهن دوستی، عدالت، عشق، شرافت انسانی، جوانمردی و از چهرههای معروف ادبیات نئوکلاسیک و رمانسهای عشق و وظیفه است. جنبههای مختلف شخصیت تاریخی و افسانهای سید مبنای نگارش آثار پرشماری شده است که هر یک گوشههایی از زندگی او را آب و تاب دادهاند و از مجموع آنها رمانسنامهها پدید آمدهاند که به رمانسروی سید معروفند. در همه این آثار، رودریگو، که در نبردی از سر وظیفه پدر شیمن یا خیمن را به قتل رسانده در تلاش بازگرداندان محبت اوست و......
داستان تراژدی آندروماک راسین که نخستین شاهکار او نیز محسوب میشود، حول ماجرای چهار شخصیت اصلی: آندروماک، هرمیون، پیروس و اورست جریان مییابد: هرمیون در انتظار ازدواج با پیروس(پسر آشیل) است و به همین منظور هم به اسپارت آمده، اما پیروس به دفع الوقت کردن میگذاراند زیرا او، آندروماک، همسر هکتور و اسیر خود را دوست میدارد و....
سیدروماک، که به گفته محمودرضا رحیمی (نویسنده وکارگردان) اثری برآمده از بداهه پردازی کارگاهی است و براساس مفاد فراخوان جشنواره دانشجویی اسپانیا طراحی شده و منتخب همین جشنواره به عنوان اثر برتر نیز هست، اثری عمدتا مبتنی بر بدن، حرکت، آوا و تصویرسازیهای آبستره در آمیخته با تئاتر اشیاء است.
اگر بتوانیم از نبود یک بروشور روشنگر درباره رویدادها و شخصیتهای نمایش به مثابه عمدهترین نقطه ضعف این اجرا چشم پوشی کنیم، از فقدان یک توجیه مضمونی – محتوایی و تئاتریکال در مورد آن برای تماشاگر عام ایرانی نمیتوان ناگفته گذرکرد.
وابستگی سیدروماک به یک تاریخ و فرهنگ معین (اسپانیای قرن یازدهم، تاریخ ادبیات نئوکلاسیک اروپا و اساطیر یونانی، یعنی درست همان عناصری که توضیح دهنده علت اقبال تماشاگر اسپانیایی به این نمایش است)، بیآنکه تلاشی برای ایجاد همگونی یا این -همانی با عناصری از فرهنگ بومی به منظور دستیابی به زبانی نو و ارتباطی نو با مخاطب ایرانی صورت گرفته باشد، در نگاه اول از این نمایش اثری خاص با هدف تعامل با مخاطب خاص فراهم میکند که نتیجه آن افزایش و تعمیق فاصله میان رویدادهای صحنه و تالار نمایش است؛ اما همین عنصر فاصله گذار، از سوی دیگر، نقطه اتکایی میشود تا نمایش، ظرایف تئاتریکال خود را، با تاکیدی مضاعف، به رخ تماشاگر ایرانی بکشد. به عبارت دیگر، عاملی میشود تا نمایش (برای تماشاگر ایرانی)بر مبنای ارزشهای شنیداری – دیداری و تئاتریکالیته ویژه خود مورد ارزیابی و قضاوت قرار گیرد و نه بر پایه پیام و مفاهیم مستتر در آن. در حقیقت، غرابت موضوعی سیدروماک برای تماشاگر ایرانی، امکانی فراهم میکند تا هر آنچه بر صحنه جاری میشود، ارزش خود را در مناسبت با شکل، فرم و ساختار بصری صحنه بدست آورد نه بر اساس ارزشهای صرفا داستانی آن.
[:sotitr1:]از این منظر، سید روماک، یک اثر آزمایشگاهی در عرصه تئاتر تصویر، تئاتر حرکت و تئاتر اشیاء است که با ویژگیهای شنیداری – دیداری خاص خود قادر به فراهم کردن نوعی از التذاذ زیبایی شناختی برای مخاطب ایرانی و گشودن دریچهای دیگر به سوی آینده تئاتر غیر داستانی ماست.
شاید زیباترین و به یاد ماندنیترین صحنه سیدروماک، صحنه مجازات "پلی مستور"باشد، با آن فرآیندهای شبه آئینی تدارک مقدماتش توسط زنان تروایی (کورکردن چشمان پلی مستور با نیش مارها، دو زنجیر آویخته از سقف و کاربرد ویژه آنها و قطعات مشمئزکنندهای از امعاء و احشای قربانیان که ازکیسههای زباله بیرون آورده میشود)که درخلق آن، محمودرضا رحیمی، نگاهی به ساختار "میستری "های قرون وسطی داشته است. اما مهمترین ویژگی این صحنه، تاویل و تفسیری است که کارگردان با استفاده ازکیسههای زباله پر از دست و پا و رودههای قربانیان جنگ تروا و ریختن آنها در برابر پلی مستور بر روی صحنه، و در تدارک آئین بزرگداشت کشته شدگان جنگ، در باره جنگ تروا ارائه میدهد.
استفاده هوشمندانه از صحنه گردان (امیر رجبی)که وظیفه تدارک مقدمات ذهنی لازم برای ورود مخاطب به موضوع قطعات داستانی مجزای نمایش را برعهده دارد، از دیگر ویژگیهای این نمایش است که نمونه مینی مالیستی همسرایان نمایشهای کلاسیک را تداعی میکند.
از نکات مبهم این نمایش، آئین توبه گروه بازیگران، در جایگاه کمدین، از حرفه خود (اشاره به وضعیتی که مولیر و کمدین های هم عصر او گرفتار آن بودهاند) و نیز طنز جاری در بازنمایی داستان مربوط به السید است که ظاهرا با هدف نقد تراژدیهای مفصل "پر کشت وکشتار"ی صورت میگیرد که در عصر نئوکلاسیک و در پی محدودیت اعمال شده از سوی کلیسا برای کمدینها رایج بوده است. رویکرد انتقادی بحث انگیزی که در فرارویی به واقعیت تئاتری قابل لمس برای مخاطب ایرانی ناکام میماند.
از دیگر ویژگیهای تئاتریکال و قابل توجه این نمایش، استفاده از کاغذ گراف در بازنمایی ریزپرداخت سرگذشت پرکشمکش السید و خیمن و ازدواج نهایی آنهاست که در آن کاغذ به مثابه عنصر مداخلهگر خارجی در فرایند نمایش، با افزودن جنبه شئیوارگی خود به کنشهای جاری بر صحنه نوعی از نمایش در حدفاصل تئاتر اشیاء و تئاتر عروسکی را نیز به ساختار کلی نمایش اضافه میکند که در نوع خود تجربه تازه و موفقی در تئاتر ماست.
ساخت و پرداخت تردستانه عروسک خیمن و شنلی که به نشانه تقدیر از رودریگو، پس از بازگشت پیروزمندانهاش از جنگ با اعراب و در مراسم اعطای لقب "سید"برتن او میکنند، که تماما با استفاده از کاغذ و نوار چسب و قیچی توسط بازیگران، در فرآیند نمایش و در برابر نگاه تماشاگران، انجام میگیرد، از دیگر جذابیتهای دیداری و تئاتریکال این نمایش برای تماشاگر ایرانی است.