کمدی گمنام
من همواره نقدم را از پوستر آغاز می کنم پوستری که جلوی در سالن زده بودن با این پوستری که توی تیوال هست کمی متفاوته و پوستر برگفته از عکسها و دیالوگها بود مانند پوستر فیلمها و نمایشهای قدیمی مانند فضای بازی نمایش بوده
در کل موستر نمایش آنچیز که توی تیوال هست رنگ قالبش کرم خاکیست که با تم نمایش جور در می آید. و ایراد بزرگی نمی توان به آن گرفت نه داستان را لو می دهد نه از مرحله پرت است.
نمایش روایتگر آن نسلیست که یا ناگهان به دست آورد و بچه های کم سن و سالی بر صندلی های مدیریتی نشتند. یا ناگهان از دست دادن! آنهایی که روزی بر مسندی بودن و یا در آستانه رسیدن ناگهان توفان نه تاک گذاشت نه تاک نشان!
در نمایش خیلی ریز و ظریف به المانهای نیمه فراموش شده ای ، از نمایش سنتی ما مانند روحوضی ها، نقش سیاه و مبارک و... تئاتر لاله زار و چند طنز خوب لابلای موزیک و رقص های فراوان نمایش نسبت به سیاستمداران دارد. منتهی نمایش بیشتر موزیکال است و از نقاط ضعفش از نظر من همان نگاه کلیشه ای که سالها به مسئله جنگ در حوزه نمایش ما جاریست
... دیدن ادامه ››
را دارد.
دو شخصیت این داستان که همواره غوطه ور در میان آرزو و توهم و خاطره هستند در انتهای داستان هرچه جلو تر رفتند سعی کردن یک جا با داستان تخیلی و خود نوشت شان خداحافظی کنند. خداحافظی با چنین داستانهایی که همواره علاوه بر ملودرام بودن ما قهرمانش هستیم کار بسیار سختیست، و معمولا در داستان های ما نویسندگان دفاع مقدس به شدت به این داستانها علاقه دارند.
بازی فرزاد حسنی در این نمایش خلاف کلیشه های همیشگی خودش و آن تصویری بود که از او به عنوان یک مجری در ذهن داشتم.
داشتن کلیشه های خاص در نمایش هرگز شمارا با یک نمایش دلسرد کننده روبرو نخواهد کرد دو بازیگر کاملا به نقش خود مسلطند و همواره همراهی گرفتن از تماشاچی را خوب اجرا می کنند.