با درود و عرض خسته نباشید و سپاسگزاری از دست اندرکاران گرامی نمایش جذاب "رَماد". از دید یک تماشاگر مشتاق به تئاتر از تماشای این نمایش لذت بردم. ترکیب نور، صدا، موسیقی با بازی های جذاب و ترکیب بندی که بازیگران در صحنه ایجاد کرده بودند، باعث شد که زمان 1 ساعت این نمایش همچون چشم برهم زدنی برای من به عنوان یک تماشاگر بگذرد. به ویژه ورود و خروج موسیقی که به ویژه برای من آشنا و دوست داشتنی می نمود.
شاید بتوان گفت که یکی از جذابترین عناصر این نمایش، بازی قدرتمند و جذاب بازیگران به شمار می رفت. روابط شخصیت ها، دغدغه ها و نیازها، ترس ها و احساساتشان که بین ایشان در گذار و آمد بود، ذهن تماشاگر را در لحظه درگیر رازهای پشت پرده ایشان کرده و سپس رها می ساخت. بازی ها در جایی تماشاگر را درگیر هیاهو و تنش ساخته و به ناگاه با ورود به لایه های زیرین احساسات شخصیت ها، آرامشی ژرف را بر روی صحنه پدید می آورد. به ویژه دو شخصیت دختر بچه که از دید من به عنوان یک تماشاگر، یادآور روح خراش نخورده هر یک از ما پیش از ورود به جهان پر از شر و سیاهی بزرگسالی بود. جای بازیگران بر روی صحنه و حرکات ایشان، فضای های منفی زیبایی را ایجاد کرده و همچنین استفاده نمادین از نورهای رنگی و به ویژه نورهایی که شبیه مشعل می درخشیدند، چشم و ذهن من رو به عنوان مخاطب درگیر خود می ساخت. تکرار شدن موسیقی و ملودی ها انسجام جذابی در کار ایجاد کرده بود که برای تماشاگر یک تدوام حسی از اول تا آخر نمایش را شکل می داد و انتخاب موسیقی با فضای کلی نمایش هماهنگی کاملی را نشان می داد. شخصیت ها، هر یک یادآور گروهی از جامعه بودند که این برای مخاطب آشنا و ملموس جلوه می کرد. اما گویا همه گی در یک چیز مشترک بودند و آن هم نادانی بود.
سخن کوتاه اینکه باز هم از دست اندرکاران این نمایش سپاسگزاری می کنم که لحظه ای بیاد ماندنی را برای من به عنوان یک تماشاگر ایجاد کرده و لذتی تشکیل شده از کلام، بازی، موسیقی و نور را فراهم ساختند. از این روی امیدوارم که دیگرانی که این نوشته را می خوانند، این نمایش را به تماشا بنشینند.