پرسشی که بعد از دیدن اجرا برای من به وجود اومد این بود که چی میشه نقطه ضعف اثر تبدیل به پتانسیل بشه.
خب این اجرا استاندارد لازم برای تماشا شدن رو داره بدون اینکه بعدش بخوای غر بزنی این چه کاری بود که من دیدم.
از طرفی نمی تونی نسبت به ضعف های اثر هم بی تفاوت باشی.
ارتباط اثر در طول اجرا گاها دچار نوسان می شه، خیلی جاها تو با کمدی اثر ارتباط می گیری و می خندی ولی یک جاهایی هم فضا و ریتم صحنه از دست میره و ارتباطت مختل میشه. حضور بازیگران به اندازه ای خوب هست که نشه چشم ازشون برداشت ولی گاها احساس می کنی زیست لحظه داره از دستشون در میره.
خب موارد گفته شده یک جور ضعف برای اجرا حساب میشه ولی این ضعف در نسبت با فضای کلی آواز خوان تبدیل به پتانسیل میشه.
لحظه ی درنگ اثر به چشم نمیاد مگر اینکه لحظه ی قبلی مختل شده باشه.
اتفاقا در صحنه ی آخر متوجه میشی صرفا با یک وضعیت کمدی ساده مواجه نیستی و دفرمگی به وجود آمده در مناسبات و زبان تبدیل به مساله و تامل میشه.