نمایشنامه ی "عشق به افق خورشید"
اثر: سید مهدی شجاعی
"شیخ حسین" طلبه ی عاشق، چند بار به خواستگاری "عاطفه" دختر "میرزا"، کاسب خواربار فروش بازار رفته که با مخالفت پدر او مواجه شده است. شیخ، فقیر، بیمار و سرخورده با استاد خود ملاقات می کند. استاد به او می گوید: ... چرا معشوقت را از حضرت ولیعصر(عج) طلب نمی کنی؟
در چهلمین شب چهارشنبه که شیخ در مسجد کوفه بیتوته کرده، "مردی" نزد او می آید. شیخ با بی اعتنایی در ادامه ی حرف ها به او می گوید: چه فایده به تو بگویم که عاشقم، ... مستاصلم؟
مرد استکان قهوه ای را که شیخ برای خودش ریخته لب می زند سپس جلوی او می گذارد. شیخ با خوردن قهوه شفا یافته آن مرد را دوست داشتنی می یابد و به دعوت او به زیارت قبر حضرت مسلم(س) می روند. بعد از آن شیخ متوجه می گردد آن مرد امام زمان(عج) بوده است. ... لذا بعد از دیدن او دیگر هیچ رویی برایش ارزش دیدن ندارد و عشق دختر میرزا از دلش می رود.
امام عصر(عج) به خواب پدر دختر رفته از او می خواهد تا دخترش را به شیخ حسین بدهد. اما شیخ معشوق دیگر یافته
... دیدن ادامه ››
دل از دختر بریده است. حالا نوبت ابرام و اصرار پدر دختر از شیخ حسین برای ازدواج با عاطفه است ...
ناگهان دختر وارد شده در اعتراض به پدر و خواستگار خود شیخ حسین می گوید: پس من کجای واقعه هستم؟ جای من در این مرافعه کجاست؟ ... هیج کس از من نپرسید که رائ تو چیست؟ در این مجادله یا مرافعه ... یا معامله. ... دل که پل نیست، پله نیست، دل شکستنی است. ... با چه زبانی بگویم که دوستت دارم مرد؟
متنی هنری، زیبایی شناسانه، اجتماعی و انسانی با گفتمان دینی و مذهبی در مورد دختران و زنان مسلمان و شاید پاسخی به تاریخ مردسالار و ظلم، ستم و تبعیض تاریخی نسبت به زنان به ویژه کسانی که دین و مذهب را جنسیتی تفسیر می کنند. آن هم در اوضاع و شرایطی که زن و حقوق آن در جامعه ی ما می رود تا به خواسته های سطحی و بعضا مبتذل تبدیل، و در شکل آزادی بی بند و بار غرایز، دوباره قربانی گردد؛ و شاید جوابیه ای به جاعلان آزادی خواه و تلنگری به متحجران سطحی نگر که هر دو، عامل خشونت در گذشته، حال و آینده ی جامعه هستند، باشد.
زن متدین نیز حق اعتراض به تمامی قوانین فردی و اجتماعی را در نظام جامعه دارد. هر چند خوش آیند مرتجعان سرکوبگر دین فروش و تجدد خواهانی که با ابزار کردن آموزه های فیلسوفان و دانشمندان مدرن و البته سیاسی، فساد اخلاقی را برای بهره کشی از زن، توجیه و دامن می زنند.
فساد اخلاقی که به اعتراف خودشان در آثار نمایشنامه نویسانی همچون ادوارد آلبی، سم شپارت، نیل سایمون، مارتین مک دونا، فلوریان زلر و ... در جوامع مدرن گریبان گیرشان شده و عوام، خواص و فرهیخته نمی شناسد و می رود تا سرنوشت تمدن به اصطلاح مدرن را به سرنوشت کشتی تایتانیک دچار کند.
با احترام
محمدرضا خسرویان