من با دیدن این اجرا بیش از آنکه حس مواجهه با یک روایت تاریخی را داشته باشم، حس مواجهه با یک الگوی ساختاری را داشتم که در اغلب مبارزات گروههای مردمی بر علیه یک ساختار دیکتاتوری قابل مشاهده است. در حقیقت آن کنش ها و واکنش های برخواسته از شرایط که توسط افراد مشاهده میشود، که گاهی تحت تاثیر فشارهای روانی مانند استرس، اضطراب و عشق است در بسیاری از نمایشنامه های دیگر با مضمون تلاش گروهی از مردم در جهت اهداف آرمانی برای ایجاد یک آرمانشهر دیده میشود. در حقیقت با افرادی که در عالم واقع بدنبال تحقق دنیایی آرمانی که ریشه در انتزاع دارد مواجه میشویم. شاید بتوان گفت علت شکست افراد در این نمایش جستجوی اهدافی است در جایی اشتباه. عدم تاکید بر زمان را میتوان علت القای این حس دانست. تقابل دنیای واقعیت و دنیای انتزاع که در آن اهداف آرمانی تعریف میشود نیز میتواند یکی از تم های این اجرا محسوب شود. عشق در همخوابگی و در تجربه دردهای مشترک در فراد.