نمایش مزون کار یک زوج پر تلاش و خلاقی ست که قبلا این نمایش را در کرمانشاه اجرا کردند و برنده جوایز استانی گردیدندو به امید موفقیت های جوانان عرصه نمایش که با حمایت های مخاطبان می تواند سوسوی تیاتر کشور همیشه روشنایی خود را داشته باشد، متن نمایشنامه متنی سورئال بر پایه یک درامی عاشقانه ست به قول حضرت حافظ :یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب/ کز هر زبان که می شنوم نامکرر است.با کارگردانی روان آقای مرادی و بازی بازیگران زوج این نمایشنامه آقای مرادی وخانم موسوی که یک بازی خوب و رهادر صحنه را ایفا کردند با طراحی صحنه مینی مال یک مزون عروسی که به پیوند این زوج شکل گرفته و داستان بر پایه یک تراژدی ست که اتفاقات این زوج را به چالشی می کشاند.انتظار روز موعودی که هر منتظر در آن به سر می برد وجامعه یی که بیشتر مردمانی در حال انتطار دارد مثل در انتظار گودو که تراژدی این نمایش هم بر پایه همین انتظار وصل شخصیتهای نمایش است،در نمایش اسم پسرعمه یی به نام مهدی هست که شهیدی است که انگار خانواده او هم در انتظار شهید خود هستند و هنوز فراموش نشده و نماد ماهی زنده شناور در آب که شخصیت بارها از آن نام می برد که مثل رویای همراهش هست با فلس های بسیار و دم بزرگی که در آب ها شناور است،و باز واژه رهایی ست از انتظار بی وقفه زمان که صدای ساعت و زنگ ممتد تلفن در آن نقش همان انتظار را بازگو میکند و نوری که تنهایی شخصیت ها درآن نمایان است در مسیری که نور به سوی قاب خالی مزون آنها را همراهی می کند و همچنان مخاطب نیز همراه این انتظار، انتظار می کشد، و موسیقی نیز همینطور واژه انتظار را می نوازد و با یک نوای لا لایی محلی تو را به نوستالژی عشق وانتظار می کشاند، بقول شاملو: عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد، روزگار غریب ست نازنین. با آرزوی موفقیت وحمایت بیشتر مخاطبان.