نمایشی با شروع خوب و پایان بسیار بد هم از نظر فرم هم از نظر محتوا...
قطعا همه میدانیم داستان غیرخطی است ولی این سوال و تناقض هست که چرا اکثر کارهای خوب چه فیلمنامه و نمایشنامه باید دارای شروع و میان و پایان داشته باشند هرچند غیرخطی و حتی اصلا اپیزودی...
پس دوستادارانی ک طرفدار این اثرند چرا باید بازیگر دوبار خم و تعظیم کند درپایان تا تماشاچی بفهماند ایهالناس نمایش تمام شده!!!آنها محو نمایش بودند یا گیج ازینکه اصلا چی بود و چیشد؟!
و سوال دیگر چرا اینهمه فشار و تنس عضلانی در تمام صحنه ها و ... احساس میشد.آیا نباید تنوعی حتی لحظه ای در روحیات و کنش و واکنش کارکتر رخ دهد...چرا اینقدر بافشار روصحنه بودن چرااینقدر یکنواختی و...؟!
و هزاران چراهای دیگر...
###هرچند من هنرجویی بیش نیستم و فقط میدانم که اینهمه چراهای بالا برای این بود که( چرا )من حین نمایش ساعتم را نگاه میکردم که کی و کجا پایانش است که بروم...؟!؟(من تماشاگری که آماده بودم بشینم و بیاموزم...)