فراتر از فاجعه، در تبلیغ کار دیدم یکی از بازیگران اصلی کار که گویا به مقام شامخ استادی دانشگاه هم رسیدن(حتماً بدون رانت) گفتن هر چه بود رو تخریب کردیم. چه تعریف دقیقی بود از این کار، که یک مثلاً نمایش مدعی زنده کننده تاریخ تئاتر ایران چگونه میتواند همین تئاتر و فرهنگ فشل ما را تخریب کند.
بعد از مدتها که به اختیار خودم به دیدن تئاتر نمیرفتم دوباره به دلیل حضور دوست بسیار عزیزی به تماشای تئاتر نشستم و چقدر تصمیم این ۳،۴ سال که هیچ نمایشی رو به تماشا ننشستم برایم دوباره قابل دفاع شد. برایم شگفت انگیز بود که چطورمیشود متن بیضایی را این طور تخریب کرد و ادعای برعکس آن را داشت. بازیگران اصلی کار بالغ بر ۹۰٪ مشکل شدید بیان و دیافراگم داشتند. بازیگری که س،ش،ز رو نمیتواند تلفظ کند بهتر است به فکر کارهای صامت باشد. کارگردان کار که اصرار بر دکتر بودنش دارد از حدود ۴۰ بازیگر استفاده کرده که برخی شاید ۳ دقیقه کلاً نقش داشتند. آیا این استراتژی قدیمی نشده که سالن را با اقوام بازیگران پر کنید و آخر کار به طفلیها مبلغ رفت و آمدشان هم عاید نکنید. تنها نقطه مثبت کار در بازیگری، بازیگر سیاه و اربابش که مشخصاً توانایی فردی خودشان بود و طراحی لباس بود. تئاتر ایران هر سال، ۵ سال به عقب برمیگردد، کافی است فقط یک سال به تماشا نشینید تا متوجه عرض بنده بشوید.