نمایش «چند مرد و چند زن»، داستان دردی ادامه دار و انتظار و اعتراض که از زبان سه زوج که از طبقات پایین، وسط و بالای جامعه اقتصادی هستند، روایت میشود و طبقه بالایی که از طبقه پایین آمده و بقول رییس کارخانه از زمانی که از خدا فاصله گرفتم به بالا آمدم، نظر کمونیستی این اثر مینی مال که به طبقه کارگری توجه دارد و اینجا جنس و حرف های آدم براساس زندگی طبقاتیشان است.بازی های بازیگران با منولوگ ها شون روان وخوب است گرچه کارگردان کار هم جز بازیگران هم هست وبه نظر تمرکز بیشتر به بازی ها بود تا میزانسن ها ولی باشرایط موجود اجرا تقریبا یک کار بی چیز شسته ورفته است،با صحنه ای عریان که عریانی زندگی طبقات هم نشان می دهد وبه نظرم نویسنده پرداخت خوبی انجام داده و موسیقی هم باساز ویولون در صحنه شخصیتی زنده دارد که غم و شادی را در لحظه می آفریندومدتی با آنها زندگی می کندو افکت موسیقی که بازیگران به قابی برمیگردند مثل صدای سیفونی ست که فقط ظاهر زندگی را پاک می کند ودر آخراکسسوار و وسایل بازیگران به صحنه ریخته می شود، پایان بازی و روزمرگی ادامه دارد...