به سپاه عاشق واژگانت
سوگند
به بوی خوش حضورتو
درمیان جمعیت عریان شاعرانه های این شهر
به عشق پنهان شده ی درحال عصیانم
سوگند
به معجزه ی بوسه های بی پروایت ایمان دارم
ای پیام آورم
سهم من از وحی مُنزَل تو, دوزخ فراق است وبس
نزدیک کن و به آتش بکش
نفسهای مسیحایت را برهیزم سرد تنم
و بگذارتا کشف کنم باردیگر شراره ی ل ب ا ن ت را
از: خود