فرافکنی
(فَ فِ کَ) (اِمص .) 1 - خوی و خصلت هایی خود را ناآگاهانه به دیگران نسبت دادن . 2 - تعارض ها و ستیزهای درونی خود را به دنیای خارج نسبت دادن.
فرهنگ فارسی معین
اشمئزاز
اشمئزاز. [ اِ م ِ ءْ ] (ع مص ) منقبض و گرفته شدن. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). اشمئزاز از چیزی؛ منقبض شدن و رمیدن از چیزی بسبب ناخوش
... دیدن ادامه ››
داشتن آن. (از المنجد). باهم آمدن . واهم آمدن [از چیزی ]. (زوزنی ). بهم درشدن. (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 13). رمیدگی از چیزی . (زمخشری ). انقباض از چیزی. اکراه از چیزی. نفرت و تنفر از چیزی. گرفته خاطر شدن از چیزی. درهم گرفته شدن از چیزی. رمیده شدن از چیزی. || مکروه و ناخوش داشتن چیزی را.
لغتنامه دهخدا
جملهسازی؛
فرافکنی موجب اشمئزاز میشود.