بی تفاوتی اصولا با بی مسئولیتی یک معنا را میدهد، پرواضح است که کنشگر چه در معنای مخاطب تیاتر چه خالق آن نقش اساسی ایفا میکند. چگونه خوش و خرم به تماشای تیاتر بروم در حالیکه عزیزانم، در حال سوگواری هستند، رنج میکشند، مضطرب هستند و اشک از چشمانشان سرازیر است؟ پرواضح است که صحبت از روشن نگه داشتن چراغ تیاتر از مجموعه ای که حتی انصافی نه در قیمت برای مخاطب متصور است نه برای گروه اجرایی، نه برای زمان تماشاگر اهمیتی در نظر میگیرد، نه پاسخگویی درست است،کمدی در این روزهای تراژیک است، از طرفی دوست عزیزی که می گوید اجرا میرویم تا لبخند به روی لبهای مردم بیاوریم یا کمی در آرامش مردم موثر باشیم، پاسخ دهد صحبت از کدام مردم است؟ در کردار اگر انصافی نیست در گفتار معقول باشیم. در آخر انچه مشخص است تیاتر یک هنر مسئول و اجتماعی است و نمیتوان آن را به گونه ای دلخواه تحلیل کرد.