نظرات بسیار مفیدی در مورد این نمایش قبل از اینْ نوشته شده و همچنان منتظر نقدهای جامع سرکار خانم ثانی و اردشیر عزیز هستم تا از نگاه اندیشهورز ایشان نیز بهرهمند شوم.
فقط خواستم نکتهای را عرض کنم. با خواندن بعضی از نظراتِ دوستان به این نتیجه رسیدم که گاهی خودمان را به عنوان تماشاگر تئاتر بسیار دستکم میگیریم. حداقل در مورد این نمایش فکر میکنم که میانگین مخاطبین هم بسیار از نمایش جلوتر هستند. چرا رنگ و لعاب پوشالی نمایش و تلاش خالقینش برای مرعوب کردن مخاطب، باعث میشود که فکر کنیم با نمایش بسیار پیچیدهای طرفیم و این ما هستیم که از فهمیدنش عاجزیم؟! معمولا آثار تهی از اندیشه سعی میکنند به مدد مرعوبسازی مخاطب آن هم فقط در ظاهرِ اجرا، آنها را فریب دهند.
نمایش میخواهد اینگونه به تماشاگر بفهماند که فقط در ظاهر، مویدِ موضعِ «نظم موجود» و نسبتش با موضوع نمایش است؛ ولی در لایههای عمیقش میخواهد اتفاقا منتقدِ خودِ آن باشد و به شکلی هدفش رودست زدن به آن است، اما غافل از اینکه (شاید هم کاملا آگاهانه!!!) اصلا لایههای دیگری به وجود نمیآیند و در نهایت همان پیام دمِ دستی ظاهری از کلیت نمایش دریافت میشود.
آقای گرجی (که انصافا بازیگر قابلی است) را نمیدانم ولی مشارکت آقای برهمنی با آن سابقهای که از او سراغ داریم در چنین نمایشی، برای بنده بسیار عجیب بود.