باغ وهمی شیشهای برداشتی آزاد و متفاوت از نمایشنامه معروف تنسی ویلیامز است که بابت آن جایزه پولیتزر را برده است و به قول ویلیامز نوعی شخصیتهای نمایش خانواده خودش هستند ، این نمایش با نگاهی ابزورد و خوانشی اگزیستانسیال که مولفه های مرگ، آزادی، تنهایی و پوچی از دیدگاه اروین یالوم را در باطنش دارد و تماشاگران را با خوانشی جدید به فضای وهم و سورئال می بردوشخصیت ها را با جهانی جدید مواجه میکند.
نورپردازی آبی با غبار مه آلود فضا و حال و هوای سرد گونه ش با دغدعههای کنش دارش ما را به یک چالشهای درونی شخصیتهای نمایش درگیر می کند و طراحی صحنه جدیدی با دربهای شیشهای محرک،که تداعی باغ وحش شیشه ای می کند که استعاره ای ست از صحنه وهم آلود داستان که همان مجسمههای شیشهای شخصیت لورا برای مخاطب به نمایش می گذارد و چنگی که نوای ذهنی همان تنهایی شخصیت است و ویدیو آرتی که درآخر به نمایش گذاشته می شود با تصاویر وهم آلودش با موسیقی بادی ساکسیفون که صدایش دو فضای بیرون وخارج را از هم جدا می کند.
بازیهای روان و باور پذیر است و کارگردانی میتواند شروعی تازه این دراماتورژی جدید از نمایش نامه تنسی ویلیامز باشد.