در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | آروین مقدمی درباره نمایش سگ‌ها و استخوان های مادرم: پیشنهادم اینه که اگر کار رو ندیدید این نظر رو مطالعه نکنید. معمولا تر
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 15:30:49
پیشنهادم اینه که اگر کار رو ندیدید این نظر رو مطالعه نکنید.
معمولا ترجیحم اینه که برای اجرای اول بلیت نگریم و بعد از پخته شدن کار ببینمش اما ... دیدن ادامه ›› بنابر دلایلی در افتتاحیه کار حضور داشتم و شب اول ، اجرای دوستان رو شاهد بودم. پس صحبت درمورد ایرادات پخش موسیقی و افکت و کمی ناهماهنگی و ... درست نیست.اما شاهد فشار زیادی که بر روی کارگردان اثر بود، بودم. که حتی مجور شده بود، به دلایلی بجای یکی از بازیگرانش هم بازی کنه. قطعا تحسینش میکنم. نه تنها بخاطر جسارتش بلکه به دلیل انتخابش که درمورد همچین موضوعی صحبت کنه اما از اینها که بگذریم ، من در کلیت، کار رو هم دوست داشتم هم نداشتم. کار خسته ام نکرد و در زمان مناسب و درستی به پایان رسید.اما بنظرم فاصله ی زیادی با مخاطب داشت، از لحظه ای از سالن خارج شدم مدت زمان کوتاهی همراه من بود و به سرعت از ذهنم پاک شد. اینکه سانسور شدید ، باعث شده کار اینطور بشه رو قبول ندارم چون صاحب اثر میتونه تصمیم بگیره که اثرش وجود داشته باشه یا نه. اگر وجود داره عقیم باشه یا نه. بنظر من که عقیم بود و این توجیه قانعم نمیکنه که به علت سانسور کاری از دست گروه و صاحب اثر برنمیومد . من لباس ها ، گریم و تعدادی از بازی هارو دوست داشتم مخصوصا بازی آقای بانی رو ولی با دکور و صحنه ارتباط خوبی نگرفتم. و هنوز قضیه ی اون مبل سه نفره رو اون بالا متوجه نشدم! موسیقی و انتخابش رو دوست داشتم هرچند زیاد بود اما بنظرم درست بود. و البته که به نور میشد ارزش بسیار بیشتری داد. بنظرم وجود رورانس برای این کار چندان تصمیم درستی نبود. با وجود ایجاد قاب های زیبا و تمیزی که قطعا دوست داشتنی بود اگر با چشمان بسته وارد سالن بشیم و ازش خارج بشیم چیزی رو از دست نمیدیم ، این کار میتونست یه تئاتر رادیویی باشه. بنظرم بیشتر قاب ها و فیگور ها چندان در خدمت کار نبود. بجز کلاهی که جایگزین چهره و حالات فرمانده بود ، با حذف کدام یک از قاب ها و فیگور ها و امثال اونها صدمه ای به قصه وارد میشد؟ قصه ای که میشه به راحتی شنیدش و با ندیدنش چیزی رو از دست نداد. هرچند بنظرم اونقدری که باید منسجم نبود و حداقل من رو همراهِ خودش نکرد. و باز هم توجیه وجود سانسور نمیتونه دلیل خوبی باشه. روایت داستان توسط بازیگران و شخصیت ها برام جالب نبود. تعریف کردن تقریبا تمام قصه و تصاویر رو توسط کسی که خودش در قصه ی اصلی ما جای چندان بزرگی رو اشغال نکرده دوست نداشتم. و البته که برام اونقدر ها باورپذیر هم نبود. در مورد این موضوع برای من فیلم "کجایی میروی آیدا" در حد خودش قابل قبول بود. و من رو به اندازه ی خیلی زیادی درگیر موضوع و همراه خودش میکرد. به تمام اعضای گروه خسته نباشید میگم .
ممنون که کار رو تماشا کردید. اینکه مفصل و با جزییات نوشتید برام باارزشه
۱۷ شهریور ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید