احساس میکردم که در مورد نمایش ننویسم بهتر است اما بعد از گذر چند روز گمان میکنم معدود دفعاتی بود که برای هزینه ای که شد ناراحت شدم و قطعا این حق را دارم که بابت هزینه زمانی و مالی،انتظار مناسبی از کار داشته باشم. دست کم بازیها و لحن مناسب و هماهنگ باشد ( نمایش را در دومین اجرا دیدم) گروه موسیقی حرفه ای تر عمل کند، از همه مهمتر من مطلع باشم که قرار نیست نمایش ببینم بلکه بیشتر قرار است حرکات آکروباتیکی ببینم که به عقیده من هیچ ربطی به موضوع و دغدغه اصلی نداشت. دغدغه ای که هفتگی با آن سروکار دارم به شکل وحشتناکی نابود شد و فرصت بیانش سوخت، نمایش در طرح مسئله نیز ناموفق و جانبدارانه عمل کرد و حتی برای من و درک من مقداری آلوده به جنسیت ستیزی داشت.
اعتیاد و کودک آزاری تراژیک ( به دلیل اسپویل بیشتر توضیح نمیدهم) موضوع اساسی و مهمی است که در یک خواب بد تعبیر شد، حتی این نمایش گروه سنی مناسبی نیز ندارد و به گمان من که دست کم ۲۰ سال با مسئله اعتیاد عجین هستم مطالعه مناسبی هم نداشت، شرک و هفت کوتوله در نمایش و متن نه تنها در پیشبرد داستان یاری رسان نبود بلکه برعکس عمل میکرد. در مورد توهم مواد همه میدانیم و فیلمهای زیادی از تری گیلیام، آرنوفسکی و دیگران در این زمینه وجود دارد که این وهم را به خوبی مطرح کرده اند اما به این شکل؟ دست کم برای من اصلا جالب نبود.بازیگران نمایش و متد بازیشان من را به یاد بازی آن سریال و شخصیت معروف دهه ۶۰ میاندازد که فکر میکنم لزومی به نامبردن از وی نباشد، لطفا مطلع باشید که تیپ اعتیاد ساختن در دهه ۶۰ با امروز خیلی فرق دارد. میش میشی صحبت کردن و پا کشیدن برای معتاد قشر شهری منسوخ است .
به هرروی امیدوارم که از گروه نمایش کارهای بهتر و موفق تری را ببینیم