اول از همه بگم که کلی نوشتم و همش پرید و خب چون بار دوم دارم مینویسم خلاصه تر میگم🙄.
طبق معمول اولین اجراهای سالن مولوی و گرفتم و چون ساعتش
... دیدن ادامه ››
خوب بود و میتونستم یه روزه 3 تا نمایشو تو برنامم بزارم، به دیدن نمایش رفتم. نه خلاصه ای خواندم و نه برداشتی از درونمایه نمایش داشتم. وارد سالن که شدم از دیدن پرفورمنس هماهنگ بازیگرها به وجد اومدم و واقعا دوست داشتم زمانو همونجا نگه دارم و اون هیجان و اکت ها تموم نشه. خلاصه اجرا شروع شدو داستانو متوجه شدم.
اگه خلاصه نمایشو میخواندم اجراهای اول و نمیرفتم ولی اصلا پشیمون نیستم و اتفاقا مدام منتظر 9 بازیگر اجراهای گروهی بودم.
برای این اجرا همه ی صندلیها دید مناسبی دارند و صدای بازیگران اصلی راحت به گوش میرسه حتی صندلیهای بالاتر میتونه بهتر باشه.
هماهنگی گروه باهم عالی و نقطه قوت کار بود.
مدت زمان اجرا 40 دقیقه است.
اینم بگم که صدای صحنه زیاده و باعث شد اصلا صدای شاتر عکاس اذیت نکنه و اجرایی که من رفتم به شدت تماشاگران بافرهنگ و حرفه ای داشت، با اینکه بیشتر تماشاگران نمیدونستن کجا باید بلیتو نشون بدن و صندلیشون کجاست و قطعا پایه ثابت تئاتر نیستند و در شروع نمایش تذکر اولیه مبنی بر خاموش کردن گوشی و ممنوعیت فیلمبرداری و عکاسبرداری از اجرا و... داده نشد، یک مورد صدای زنگ گوشی و صحبت با کنار دستی و... ندیدم. همه با جون و دل گوش میکردند!
اندکی اسپویل:
نازنین فراهانی بیان خوبی داره و اینکه فارغ از جنسیت نقش عوض میکردو خیلی دوست داشتم، فقط قسمتهایی که با دست خودشو خفه میکرد شوخی بود و سطح بازیشو تغییر میداد.
انتخاب آهنگ رورانس عجیب بود🙃. هم مناسب بود ( دقیقا اون قسمت game of thrones بود که با نمایش همسو بود) و هم نه (درسته بازی تخت و تاجم میتونه باشه ولی شاید بشه گفت مثلا به تم مذهبی کار نمیخوره) خلاصه از اونروز باهاش درگیرم و شاید من بودم انتخابش نمیکردم.
یکی از دیالوگ ماندگارشم آخرین دیالوگش بود: فردا که آفتاب برآید، در میدانگاه کوفه، بازی سازی حکایت کربلا کنم به همراه تو، شاید که کوفه بیدار شود.