دوست دارم به این کار فقط بازخورد حسی بدم: چه قدر زحمت کشیده بودند، چه قدر مسلط اجرا کردند و چه همه انرژی صرف کردند این گروه دوست داشتنی...
بعضی اجراها این قدر بی آلایش و دوست داشتنی هستند که آدم بغضش می گیره برای همه عوامل اجرا...
پ. ن 1: چرا سالن این قدر گرم و عذاب آور بود؟ وقتی تصور می کنم بدون شکنجه ی گرما چه قدر بیشتر می تونستم کیف کنم، کلی حرصم در می آد... واقعاً نمی شد یک اسپلیت یا حتی کولر آبی متحرک گذاشت برای سالن؟ اصلاً تماشاگر به درک، بازیگرای طفلکی چه گناهی دارن که هر شب باید این شکنجه رو (اون هم در دوران اوج گرفتن دوباره کروناویروس) تحمل کنن؟
پ. ن 2: اگر اسلام (😜) دست و پام رو نبسته بود، آخر اجرا پیشانی محمد رحمانیان نازنین رو می بوسیدم.