در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | امیر قالیچی درباره نمایش در هم تنیدگی: در هم تنیدگی؛ جدال مرگ و زندگی در هم تنیدگی، پیوند دو مونولوگ ذهنی
S3 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 17:21:57
در هم تنیدگی؛ جدال مرگ و زندگی

در هم تنیدگی، پیوند دو مونولوگ ذهنی است. مونولوگ‌هایی که انقدر تکرار می‌شوند تا زخم می‌شوند، خون از زخم‌ها چکه می‌کند و می‌رسند به آنجایی که دیگر فقط خون می تواند خون را عادی کند. همینجاست که پیوند شکل می‌گیرد، مونولوگ‌ها به فاصله‌ای که با خون پُر شده حمله می‌کنند، به خراش‌های کهنه، به روابطی که در سوتفاهم غوطه می‌خورند، به فیلسوف‌هایی که روانشناس نیستند. پس از این رویارویی است که می‌بینیم خون و زندگی در هم تنیده می‌شوند و آنچه عادی است به جاماندن قبری است که ترس‌ها، اضطراب‌های ویران‌کننده و استخوان‌های خرد شده از مونولوگ‌ها را در خودش جا داده است.

خاطره حکیمی، بازیگر در هم‌ تنیدگی، در گفت‌وگویی با نشریه چلچراغ درباره نمایش‌شان گفته است : «من به مرگ فکر می‌کردم و زنده می‌کردم، احسان به زندگی فکر می‌کرد و می‌کشت.» این جمله به طور دقیق درباره ترس از دست دادن صحبت می‌کند. ترسی که در یکی از مونولوگ‌ها به شکلی واقعی تجربه شده و در مونولوگ دیگری به شکل اضطرابی ویران‌کننده نمایان می‌شود. به باور فروید، ناتاتوفوبیا یا ترس از مرگ یکی از دلایل اصلی بروز ترس از دست دادن در انسان‌هاست. از سوی دیگر در نظریه فروید با واژه دیگری مواجهه می‌شویم به نام نکروفوبیا که در حقیقت ترس از اجساد یا هر آنچه به مرگ مرتبط می‌شود مانند گورستان، غسالخانه ... دیدن ادامه ›› و... می‌شود. در هم تنیدگی جدال میان ناتاتو فوبیا و نکروفوبیاست. جدالی که با اسباب‌کشی و بسته‌بندی دل‌بریدنی‌ها، دورریختنی‌ها و باز نشدنی‌ها به پایان می‌رسد. شمع‌های نیمه سوخته و عطرها و رقص‌های نیمه‌شب بر دوش کارگران از پله‌ها پایین می‌روند اما لبه پریده یک حنجره، نمایش‌نامه‌های بر زمین ریخته و ترس‌ها در قبری بی‌هویت به جا می‌مانند.

در هم تنیدگی در همان فضایی ساخته می‌شود که گروه دوباره را متولد کرد. فضای ذهنی دو نفره‌ای که در آن زندگی جریان دارد و همین جریان زندگی دستمایه ساختن آثار هنری می‌شود. در این نمایش، کارگردان نه از بازیگران که گویی از واژه‌ها بازی می‌گیرد تا فضای ذهنی دونفره‌شان را پیش چشم مخاطب ترسیم کند. این فضای ذهنی که با بازی نورها پیش چشم مخاطب ترسیم می‌شود، نمایش جدالی است که در نهایت به ما می‌آموزد، «عشق یعنی تحمل کردن رازهای وحشتناک یکدیگر».

نسیم سلطان‌بیگی - روزنامه‌نگار