تکگویی
من رعشهی بدن او را مداوا خواهم کرد. بریدگیهای ذهناش را با یالهای پرندهی اسبها پاک خواهم کرد. وقتی اینکار انجام شود، او را درون اسکوتر کوچک قشنگی میگذارم و به دنیای بههنجار بازمیگردانم. در جایی که با حیوانات رفتاری درست میشود: یا خاموش میشود، یا به کار اجباری گمارده میشود، یا تمامی زندگانی آنها را به خاموشی میکشاند.، فقط برای اینکه از آن تغذیه کند! من دنیای خوب و بههنجار را به او میدهم، جایی که ما هم به آن وابستهایم ˍچشمهایمان را باز و بسته میکنیم در تابش بیپایان اشعهی کاتد روی سرهای لرزانمان! من میدان شگفتیهای او را میگیرم، و به او جاهایی عادّی برای هیجانزدهشدن میدهم ˍشاهراههای چندبانده در دلورودهی شهرها، جایی که در نطفه خفه کند.، حتی فکر یک امکان را! او روی قاطرِ فلزیِ رامشدهاش در یک عصر بتونی یورتمه میرود؛ و من به شما قول میدهم که دیگر هرگز پنهان نخواهد شد.
دربارهی
... دیدن ادامه ››
نمایشنامه
اکوئوس نوشتهی پیتر شفر نمایشنامهی آزاردهندهای در ارتباط با موضوع والدین، گرایشات دینی و احساسات بههنجار است.
مارتین دایسارت، روانکاوِ کودکان و نوجوانان، در نیمهی دههی چهل عمر خود است. آلن استرنگ، پسری هفده ساله است که پس از آنکه چشم شش اسب را با میلهای فلزی کور میکند، برای مداوا نزد دایسارت فرستاده میشود. نمایشنامه سفر بسیار دردناکی به ذهن آلن و درگیریهای درونی دایسارت برای یافتن راههای بهتر مداوای نوجوان است.
▪️تکگوییهای مدرن برای مردان
ویراستهی کریس سالت
ترجمەی محسن کاسنژاد
تصویر:
اجرای نمایشنامەی اکوئوس
برادوی، ۱۹۷۴