یک. کنسرتنمایش سیصد، دنبالهای بر کنسرت سی، با قیمت بلیطی که با احتساب مالیات ۹ درصدی به بیش از ۷۰۰ هزار تومان میرسد، قرار است در کاخ سعدآباد روی صحنه برود. این قیمت و این بلیت ۷۰۰ هزارتومانی برای چه کسانی است؟ از روز روشنتر است که مخاطب همیشگی تئاتر و موسیقی ایران، با حداقل درآمدی که هر ماه بیارزشتر میشود و مهمتر، با عدم تناسب قیمت با کاری که ارائه میشود، توان خرید چنین بلیتی را ندارد. این در حالی است که این کنسرت حامی مالی هم دارد. پس این قیمت برای مخاطب عامِ تئاتر/موسیقی هیچ توجیهی ندارد. فقط قیمت این کنسرت را با قیمت بلیت کنسرت گروه مشهور «جترو تال» که تقریباً همزمان قرار است در ترکیه روی صحنه برود مقایسه کنید. اجرای این گروه افسانهای راک در سالن زولو در استانبول ۶۶۰ هزار تومان است (با احتساب لیر ۲هزار تومانی).
این بازیها را برای چه کسانی روی صحنه میبرند؟
دو. باز آن نمایش «سی» یک توجیهی داشت. تیم نویسندهای داشت. همایون شجریان را داشت. تیم بازیگرانش قابلاتکا بودند. اما حالا امیر جدیدی در مقام کارگردان است بدون یک تجربهی کارگردانی تئاتر (او از تئاتر آمده اما صرفِ در تئاتربودن از چه کسی کارگردان ساخته؟) مهران غفوریان که عملاً بازیگر تئاتر نیست (چه برسد به نمایشی موزیکال یا موزیکمحور). حتی اگر با اینها بشود کنار آمد، وصلهی ناجورِ رضا بهرام در این نمایش چه میکند؟ ناکارآمدی روی صحنهی کنسرت پاپ قرار است آدمها را به سمت ملغمههای کنسرتتئاتری بکشاند؟ (اسلاید آخر را ببینید) در این میان عنوان شده که این چیز، «کاری» است از سهراب پورناظری. این دقیقاً یعنی چه؟ اگر موسیقی را تهمورس پورناظری ساخته و جدیدی هم کارگردانی کرده، پس کارِ سهراب چه بود؟ کارگردانی؟ مدیریت پروژه؟ هماهنگی؟ این
... دیدن ادامه ››
آش شلهقلمکار چیست؟ در دنیای پورناظری ساعت چند است؟
سه. میگویند ایدهی کار دربارهی حملهی مغولها و کتابسوزی است بر اساس کتاب ری بردبری. این یک بازی مسخره است که نمادهای فرهنگی را اینچنین شخم بزنید و احساساتِ سطحی میهنپرستی و آهوواویلا بر فرهنگِ ازدسترفته را اینچنین به مخاطبان سادهدل این ملغمه قالب کنید.
فکرش را بکنید، ری بردبری بهعنوان یکی از نویسندگان مهم قرن بیستم، رمان «فارنهایت ۴۵۱» را نوشته و ایدهی پیوند فاشیسم و کتابسوزی را مطرح کرده و بر اساس همین کتاب، فرانسوا تروفو، کارگردان فرانسوی یک اقتباس سینمایی درخشان کار کرده (هم آن کتاب ترجمه شده و هم فیلم تروفو را راحت میشود پیدا کرد)، آنوقت «برداشت» سهراب پورناظری از این رمان، برای چه کسی اهمیت دارد که تازه ۷۰۰ هزار تومان هم پای آن بدهد؟تازه باید در فضای کاخی که میراثی فرهنگی است و اصلاً جایی برای اجرای تئاتر نیست کمردرد و صندلیهای پلاستیکی را هم تحمل کند تا این «ایدههای ناب» را با صرف چنان مبلغی دریافت کند. (تازه اگر باور کنیم که آسیبی به فضای سبز جلوی کاخ نمیزنند، که همین هم سخت است.)این بازیِ تحقیر مخاطب هنری و غالبکردن پکیجهای هنریِ تقلبی، تا کی قرار است ادامه پیدا کند؟ چگونه میتوان باور کرد ظرفیتِ بیش از ۴هزار نفری در کاخ سعدآباد با این ترکیبِ نازل، فقط برای رسیدن به پولی هنگفت در یک آخرهفته نیست؟ دیدن شرایط مملکت برای اینکه دست از این بازیها بکشند کافی نیست؟ اگر این وضعیت هم جلوی بلندپروازیهای اقتصادیِ این دوستان را -که از قضا بسیار هم بااستعداد هستند و میتوانند به خلق آثار هنری در حد خودشان مشغول باشند - از این بازیها منصرف نکند پس چه چیزی میتواند؟
* نیما حسنینسب و امیر بهاری هر کدام به نکتههایی دقیق دربارهی قیمتگذاریها و مقایسهی قیمت با کنسرت جترو تال اشاره کرده بودند که ما هم از آنها بهره بردیم.
@hafdang
از کانال هفدانگ
پ.ن: گمانم به نکات قابل تاملی اشاره شد در این متن، فارغ از فرافکنیهای معمول دربارهی شرایط کرونا و لزوم حمایت بیقیدوشرط از گروهها و ...