اشکالات اصلی این تئاتر طولانی بودن و تکراری بودن صحنه ها و کش دادن داستان بود. روایت کاملا بر اساس خوانش مسیحی بود، تناقضات زیادی مثل پسر خدا، پسر انسان مداوم تکرار می شد ، حداکثر زمانی که با وجود زحمات گروه بازیگران، گروه موسیقی و آواز خوانان خانم دیدن این تئاتر قابل تامل بود یک ساعت بود و بعد از ۶۰ دقیقه فقط تماشاگران هر لحظه خسته تر می شدند. خوانش مدرنی از داستان مسیح ندیدیم ، همان داستانهایی که شنیده بودیم البته در روایات خود مسیحیت تکرار شد، بازی فرمانروای رومی و زنش قابل تقدیر بود. طراحی لباس هم که خواسته بودند مدرن باشد فقط بیننده را از فضای اصلی داستان دور می کرد و در واقع یکی از نقاط ضعف طراحی لباسها بود.