یه خاطره:
دیشب که توی سالن تماشاخانه ایرانشهر نشسته بودم برای عکاسی از نمایش ریچارد سوم
داشتم با دوستی در مورد لوکس بودن بعضی تئاتر ها و عدم توان خیل عظیمی از مشتاقان تئاتر برای تماشای نمایش در ایرانشهر صحبت می کردیم که در این لحظه یه خانمی اومد و کنار ما نشست...
دوستانی که تو سالن استاد سمندریان نمایش دیده باشم می دونن که صندلی های این سالن تاشو هستش...
بله می گفتم...
این خانم که اومد و نشست، بدون اینکه صندلی تاشو رو باز کنه همونجوری نشست..
بنده
... دیدن ادامه ››
هواسم بود...
اون دوست من گفت که خانم باید صندلی رو باز کنی و بشینی...
بعد که ما همچنان به بحث در مورد عدم توانایی به خصوص دانشجویان داشتیم حرف می زدیم به یکباره اون خانم وارد حرف ما شد و گفت :
نه آقا، من خودم دانشجو هستم و اکثر اجراهای ایرانشهر رو دارم میام...
------------
بعد ازش پرسیدم ببخشید بلیط این نمایش چند بود؟؟؟
گفت نمی دونم من بلیط میهمان دارم
(البته این سوال رو از کنجکاوی پرسیدم چون من خودم هم برای نمایش ها پول بلیط نمی دم)
----------------
تا آخر نمایش به این فکر می کردم که آخه کلاس گذاشتن داشت>؟؟؟
کاملا معلوم بود که تا حالا نیومدی تو ایرانشهر و الانم که اومدی با بلیط میهمان اومدی...
که اگه پای ثابت تئاتر بودی اقلا می دونستی که این صندلی ها تاشوئه...
همین....
اما هنوزم معتقدم ایرانشهر مال تئاتر برو های حرفه ای نیست...
ایرانشهر برای افرادی با درآمد های میلیونیه که یهو خودشو و خونوادش یا دوستاشو میاره و ..... بماند..
یا حق
از: جز خودم کی می تونه این اراجیف رو بنویسه