علی جعفری فوتمی منتقد
برای آرش عباسی و آناکارنینایش:
این یادداشت کوتاه نه نقد نمایش« آناکارنینا» و نه حتی توصیه نامه برای دیدن یک نمایش است.این چندخط صرفا ادای احترام به رفیق هنرمندی است که با دقت و شریف نمایشنامه می نویسد و روی صحنه می برد و حالا اگرچه مثل همه ی آفرینندگان درمسیر آفرینشهایش فراز و فرود دارد، می شود با خیال راحت فرازهایش را بیش از فرودها دید و لذت برد.
«آناکارنینا»آخرین اثر آرش عباسی این شب ها روی صحنه است.خود آرش «آناکارنینا» را ادامه ی نمایش موفق «نویسنده مرده است » می داند،من اما «آناکارنینا» را اثری کاملا مستقل از «نویسنده...» می بینم.تاریخ نگارششان هم پنج سالی باهم اختلاف دارد و پنج سال برای یک نمایشنامه نویس جوان اصلا زمان کمی برای پخته تر شدن نیست.اگر شاکله ی «نویسنده...» را بازی دروغ ها بدانیم،«آناکارنینا» بی شک بازی حقیقت هاست . جهان «نویسنده...» عاری از عشق و جهان «آناکارنینا»
... دیدن ادامه ››
جهان عاشقانه است.«نویسنده...» اگرچه در خارج از ایران هم به روی صحنه رفته و با استقبال هم مواجه شده است اما بیشتر برمبنای تجربیات محلی نویسنده پدید آمده است در حالی که «آناکارنینا» نه به دلیل جهان داستانی خارج از ایران که به دلیل موضوع برای همه مخاطبان ،در هرکجای دنیا که باشند،جذاب و قابل درک خواهد بود(گرچه که شما هم ممکن است با دیدن نمایش مثل من یاد چهره های مشهوری بیافتید که خوب آنها را می شناسید و قصه شان اتفاقا شباهت قابل توجهی به داستان کیت و وودی و نلی دارد). در «آناکارنینا» عباسی با ظرافت و قدم به قدم مخاطب را با هردو کاراکتر نمایش همراه نگه می دارد و با دقتی مثال زدنی «وودی» و «کیت» را به همان اندازه که باید به ما می شناساند.«آناکارنینا»ی آرش عباسی که اقتباسی آزاد از اثر جاودانه تولستوی است ،اگرچه ممکن است در نگاه اول خیلی دور از رمان تولستوی به نظر برسد اما در نگاهی ژرف تر به روح اثرتولستوی متعهد باقی مانده است.
....