این اجرا یک چیز را خیلی خوب یادآوری میکند؛
در لحظه بودن
لحظهای که در لحظه هست و نیست.
همان اکنونی که در آنی و به لحظه تمام میشود و لحظه بعدی و بعدی و...!
ما با یک نفر در درون زندگی میکنیم، یکی از ما عاشق زندگی و دیگری خواهان مرگ.
لحظهای که با خود در جنگ میافتیم حتی با سایه خود رقابت میکنیم.
خودی که درون ما زندگی میکند و گاهی مانع ماست.
اجرایی که به اجبار ما را برای دو ساعت به سکوت دعوت میکند، آن هم در زمانی که اطرافمان پر از هیاهوست.
بازیها، دکور، نور، موسیقی همه در حد خیلی خوب.
به دیدنش میارزد.
پیشنهاد ردیف ۴ به بالاست، چون دید بهتری دارند.