«مائوزر»... عجب اجرایی، عجب متنی، عجب اکتهایی، عجب هماهنگیای، عجب نورپردازیای... دوسش داشتم، خیلی زیاد.
*این نمایش برای روحهای لطیفِ حساس به خشونت توصیه نمیشود!
نمایش از ثانیهی اول میخکوبم کرد. با نورپردازیش، حرکات بدنی و صدایی مهیب از یک «انسان».
متن هرآنچه باید میداشت رو داشت: پیام، انسجام، قوی بودن و کشش.
نحوهی اجرا و اکتها؟ در بهترین حالت ممکن؛ یعنی من طور دیگهای نمیتونم تصورش کنم و نمیتونم انتظار چیزی بهتر از آنچه دیدم داشته باشم.
میمیک
... دیدن ادامه ››
صورت و ارائهی فرم بازیگران؟ خیرهکننده.
هماهنگی: در سطحی عجیب از تعریفِ کلمهی عالی.
دکور؟ لازم و کافی و خلاقانه و عالی.
لباس و گریم: عالی.
پایان؟ و پایانی چنین درخشان، آغازیست دوباره و دوباره و دوباره...
«انقلاب فرزندان خود را میبلعد»؛ حداقل در این جغرافیا...
موندم واقعاً چقدر دیالوگ ماندگار میشه ازین نمایشنامه درآورد؟ کل متن رو بذاریم شاید حق مطلب ادا شه!
پ.ن: لازمه یه مدت برای تئاتر جدید دیدن به خودم استراحت بدم: حس میکنم در شُرُفِ ازهمگسیختگیِ خاصیم!