در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | مسیح حیدری زاده درباره نمایش فرایند: نمایش "فرآیند" یک اجرا در قالب دانشجویی با سه جایزه...
S3 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 00:41:06
نمایش "فرآیند"
یک اجرا در قالب دانشجویی با سه جایزه...

ایجاد ترکیبی از چند نمایشنامه دیگر با درصدی مشخص و در نهایت ارائه اثری ... دیدن ادامه ›› که علاوه بر مرکب بودن از الگو های خود، میتواند اصالت خود را حفظ کند. در نهایت انگشت پنهان خود را به سوی اتفاقات و حتی اشخاصی در دنیای امروزی اشاره کردن.
در کنار همه اینها گرداب/گردباد زندگی انسان امروزی است که حداکثر نقشی که کاراکتر اصلی می تواند به خود اختصاص دهد، همانند برگی منفعل در چرخش این زندگی است. مشخصا فرد تا قبل از این فکر می کرده که بر زندگی خود و پارامتر های موثر بر آن مسلط بوده است اما چرخش محور زندگی او بر پاشنه دیگر این در، نشان می دهد که سیر اتفاقاتی در گذشته و قبل از صحنه ابتدایی در زندگی او، او را از کارمندی ارشد و مالک یک خانه، به زیر می کشد.
در واقع مسیر این گرداب/گردباد است که جریان زندگی او را در کنترل دارد و او را هر بار به دور خود می چرخاند و تمامی تلاش های نا امیدانه او را بی اثر نشان می دهد و چقدر این تصویر می تواند برای انسان امروزی آشنا باشد.
مراجعه او به سازمان هایی که در چارچوب قرارداد های اجتماعی ما می گنجد و عدم دریافت نتیجه نشان می دهد دردی که خود توسط جامعه بوجود آمده است، توسط راهکار هایی که همان جامعه جلوی پای انسان قرار داده، حل نخواهد شد. پیگیری و مراجعه هر دو بی اثر بودن خود را نشان می دهند.
نقش ها مرکب هستند، تسخیر کنندگان یکی شعر دوست دارد یکی دستیار وکیل است یکی پدر، مادر، خواهر و برادر، همکار و قاضی ای که هرگز وجود ندارد
توهم وجود نقش ها در ذهن انسان امروزی و حتی در طول عصر های گذشته!
نقشی که شاید منتظر هستیم اثری در زندگی آشوب زده ما داشته باشد اما در نهایت با یک اتاق خالی مواجه شویم.

در زندگی او هر اتفاقی به خود او نسبت داده می شود، همانند کسی که شاکی باشد اما در ابتدای امر، اصل اتفاق به خود او نسبت داده شود، و عمل دیگران طوری مورد بررسی قرار گیرد که انگار این کار ریشه در اقدام یا تفکری درون او داشته است. او همواره مجرم است حتی اگر جرمی اتفاق نیوفتاده باشد.

جهان او در عین داشتن چارچوب و زوایا از حجم مشخصی از آشوب آمیخته شده که هر دوی اینها، نظم و آشوب، به تناسبی زیبا در کنار هم نشته اند. او همواره زاویه نگاه خود، و محل ورود خود به داستان را با خود به اینطرف و آنطرف می کشد.
معنای همه چیز برای او زیر سوال می رود. حتی خودش و جایگاه اجتماعی که توهم وجود و همیشگی بودن آن را دارد.

شعری که سلاخی شد
دختر خانواده شعری را به همه ارائه می دهد. در ابتدا مورد تشویق "کا" قرار می گیرد اما بعد از آنکه همه اعضای خانواده آن دختر، از شعر انتقاد می کنند و کلمات آن را اصلاح می کنند، خود "کا" نیز اصلاح آخر را بر لیست تغییرات می افزاید، و او نیز در اینجا همانند همان مهاجمانی می شود که به خانه او آمده اند. او هم یاد میگیرد که شعر دیگری هر چقدر هم زیبا باشد، اگر مورد نقد است پس من هم باید نقدی بر آن بیافزایم.

در ادامه
تمامی اتفاقات داستان در یک چرخه مشخص رخ می دهد، همه چیز به نظر از پیش برنامه ریزی شده می آید، تا حدی که جایی مخاطب فکر می کند داستان قابلیت حدس زدن دارد، اما همواره مسیر نامشخص آشوبناک از نظم حاکم پیشی می گیرد و نتیجه تغییر می کند.

این نمایش در نگاه اول، جزو اجراهایی نیست که به صورت معمول در تئاتر ایران روی صحنه می رود که مشخصا تجربه سینماگران سالهای خیلی دور را در میان فیلمفارسی های دوران خود را تکرار می کند. ذائقه تماشاگر مشخصا تعیین کننده نتیجه این اجرا و موفقیت آن در گیشه است اما معدود هستند اجراهایی که مثل این، بتوانند آن قدر پیغام به گوش و چشم مخاطب ارسال کنند که در میان قهقهه های آنها، قدری هم موجب فکر به اتفاقات مشترک بین زندگی آنها و صحنه نمایش شود.

این نکته مثبت را نیز میتوان برشمرد که در این اجرا، تمامی بازیگران در نقش های خود، موثر و برجسته ظاهر شدند و تعادل خوبی بین تمامی عناصر وجود داشت. برخلاف اجراهایی که نقش های اصلی آنقدر بیرون زدگی دارند که سایر چیز ها در صحنه شاید یکبار هم از نظر مخاطب نمی گذرند.

دو دلیل اصلی باعث شد من این اجرا را برای دیدن انتخاب کنم، موضوع اول اقتباس آن از رمان هایی که نویسنده غیر ایرانی دارند و دوم موضوع جوایزی که به این اجرا در عرصه دانشگاهی داده شده، زیرا علاقه شخصی من به متون غیر فارسی باعث میشود نگاه مثبتی به متن ها و اجراهای اقتباسی نداشته باشم و این موضوع باعث می شود که اجراها را با نظر نقادانه تماشا کنم. در واقع به دنبال ایراد های آن باشم.

و باید بگویم از دیدن این اجرا و از دیدن چنین اجرایی در فضای تئاتر ایران بسیار خوشحالم .