در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | محمدرضا بزرگ زاد درباره نمایش ارور ۴۰۴: آقای روانبد باندازه‌ای خوب و دقیق نوشتند که ترجیح دادم یادداشت ایشون ر
S3 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 02:33:57
آقای روانبد باندازه‌ای خوب و دقیق نوشتند که ترجیح دادم یادداشت ایشون رو تکرار کنم .فقط یک نکته اضافه کنم و آنهم اینکه ای کاش همه گروه هایی که قصدفاصله گرفتن از قصه به مفهوم آغاز ، میانه و پایان را دارند باندازه آقای جمالی و گروه نازنینشان ژرف اندیش و زحمتکش باشند تا همه ما را متقاعد کنند اینکار شدنی است اما با زحمت و تلاشی وصف ناشدنی مشابه آنچه در " ارور " اتفاق افتاد .برای من این اجرا فراموش نشدنی است و بواقع نباید و نمی‌توان از سر این اجرا به سادگی گذشت.
یادداشت آقای روانبُد:
نمایشى در مذمت نمایش

هنر نمایش بخش لاینفک و جدایى ناپذیرى از خواستگاه یک جامعه است، به عبارت دیگر در زمانه ى کنونى، تئاتر معاصر متأثر و الهام گرفته از نیازها و کشمکش هاى موجود جامعه و بازنمایى دراماتیک آن پیش نگاه مخاطبان است. این امر زمانى بدل به نهضت مى شود که در آن تمامى عناصر دیالکتیک (تز، آنتى تز، سنتز) حضور ... دیدن ادامه ›› داشته باشند.
ارور ٤٠٤ گزاره اى آغازین و معین را به پیش مى کشد و آن را اجراى نمایش ( تز ) نام گذارى مى کند
در ادامه اما نیروى خارجى و ناظر بر روند اجراى نمایش ( ناظر کل ) به عنوان نیروى سرکوبگر، مفتش و طغیانگر با عبارت "این نسخه اصلى نیست" از اجراى نمایش جلوگیرى مى کند (آنتى تز ) اما در پایان این دیالکتیک پر پیچ و خم (به لحاظ روایى) وجه جمع مشخصی برای دو ایده متضاد پیشین ارائه نمی‌شود و ایده جدیدی را شکل نمی‌دهد (سنتز) و در نتیجه ى اجرا، این جمع بندى با فرمى خاص به مثابه رورانس به مخاطب واگذار مى شود.
ارور ٤٠٤ از مرحله ى آنتى تز خود جلوتر نمى رود و حتى نسخه ى اصلى خود را هم ارائه نمیدهد، این در حالیست که فرم اجرایى اثر با بهره گیرى از خصلت معناگریزى و نشانه گذارى مى کوشد تا ذهن مخاطب را دائما در نوسان اجراى نمایش و عدم اجراى آن در موازنه نگاه دارد. بى شک استفاده ى دائمى کارگردان از فضاى پرالتهاب و عصیان زده صحنه به منظور شکستن ساختار خطى نمایش و ارائه ى یک ساختار غیرمنسجم (لازمه ى محتواى اثر) و مدور است. اثرى که شاید بتوان آن را بواسطه ى همین ساختار، پست مدرن نامید و از کلید واژه هاى زمان، جغرافیا، نژاد و ... صرف نظر کرد.
فرم اجرایى اثر با تاثر از تئاتر شقاوت مى کوشد تا مخاطب را به مذمت بازیگرى وادارد. فرمى که همواره با نقاطى پررنگ به تاکید جمله ى "بازیگرى بعد از کار در معدن سخت ترین کار دنیاست" مى کوشد تا مذمت نمایش را به مخاطبین خود القا (بخوانید حقنه کردن) نماید!
با نگاهى اجمالى بر فعالیت هاى پیشین کارگردان مى توان امضاى مشترکى در میان آثار او یافت و آن برانگیختن عواطف و احساسات مخاطبین در فرم اجرایى (نه در محتوا) اثر است. مخاطب در هر پرده از نمایش دچار حس ترحم و تحسین بازیگر سخت کوشى ست که خود را وقف فرم و صحنه کرده است و در پیاده سازى خواسته ى مطلوب کارگردان از هیچ تلاشى مضایغه نمى کند.
این اثر بدان جهت شریف است که مجال تأمل و تعامل را در پس اجرا نگاه میدارد، نمایشى نیست که بتوان به راحتى از آن گذشت و براى مخاطبین خود بعد از پایان نمایش حرف هاى زیادى براى گفتمان پدید مى آورد. مى توان گفت دیدن این نمایش براى قشر خاص (فعالین تئاتر) به شدت جذاب و حتى لازم است و براى مخاطب عام سرشار از ازدهام، پیچیدگى، ساختار و حتی تابو شکنی می باشد که براى مخاطبین صحنه هایى پرهیجان مى آفریند.
در پایان به عباس جمالى نازنین و گروه بازیگران جوان و سخت کوش این نمایش، دست مریزاد و خداقوت عرض مى کنم و امید دارم نتیجه ى زحمات این اثر به قدر مطلوب ادا بشه