در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | س. رحمانی درباره فیلم کوتاه کلاستروفوبیا: نخست اینکه گفتگوی آقای حسینی با فیلمساز را پس از دیدن فیلم دنبال کنید.
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 23:15:04
س. رحمانی (sew25565)
درباره فیلم کوتاه کلاستروفوبیا i
نخست اینکه گفتگوی آقای حسینی با فیلمساز را پس از دیدن فیلم دنبال کنید.
دوم اینکه امتیاز واقعی برای این فیلم سه و نیم ستاره است .

کلاستروفوبیا ... دیدن ادامه ›› فیلم درخشانی بود اگر...
به طور کلی قصه گویی صحیح همراه با محتوای درخور در فرمت سینمای کوتاه بسیار پیچیده تر از سینمای بلند است و کلاستروفوبیا از این منظر فیلم خوبی است ، ایده ی نخست در قصه درست انتخاب شده و خرده داستانهای پیرامون داستان اصلی در بهتر شدنِ روایت از منظرِ تاثیر گذاری و ایجاد یک پُلی فونی موفق عمل می کند ،
قصه در خصوص یک زن و شوهر و بچه شان است که در مسیر خروج غیرقانونی از کشور باید کودکشان را که دچار بیماری ترس از فضای بسته است را داخل کوله جاسازی کنند و این دستمایه ی یک تراژدیِ دردناک می شود.
فیلمنامه در بسط این موقعیت درست عمل می کند و ریشه ها و انگیزه ها را همراه با پیشبرد خوش ریتم داستان به طور کامل برای مخاطب می گشاید ، شاید مهمترین ضعف فیلمنامه در کلاسترو فوبیا اتفاقا اتصال این داستان به پایانِ تراژیکش است ، همانجایی که بچه ی فیلم بدون انگیزه و پرداخت صحیح تصمیم می گیرد که با خوردن قرض های آرامبخش مادرش این هجرت اجباری خانواده اش را میسر کند که با مرگش این هجرت را ابدی می کند و والدینش را در موقعیتی تراژیک گیر می اندازد.
قرص چیست که بچه را می کشد ؟ نمی دانیم
کودک با توجه به سنِ کمش چطور به این تصمیم می رسد که قرص بخورد ؟ نمی دانیم
بهتر نبود یکی از والدینش با خوراندن قرص به کودک این تراژدی را رقم میزد ؟
در هر صورت فیلمنامه ی خوبِ کلاستروفوبیا در انتها با منطقی لنگان پیش می رود و یک حسرت برای مخاطب باقی می گذارد که ای کاش با پرداخت صحیح کیفیت قصه گویی را تا آخر حفظ می کرد.
کارگردانی در کلاستروفوبیا نقطه ی قابل اتکای دیگر فیلم است ، میرزا محمدی قاب را می شناسد و کارکرد دوربینش در خلقِ تنش موفق عمل می کند دکوپاژش خوب ولی ناقص است ، پلانی برای ورود کارکتر پدر به این خانه ی مرزی تعریف نشده از همین روی ورود و خروج ها به این خانه که اتفاقا تمام فیلم در آن می گذرد گیج کننده و مبهم از کار درآمده ، میزانسن ها قابل قبول است و انتخاب کودک به عنوان ناظر ماجرا هوشمندانه است ، بزرگترین ضعف کارکردان در فیلم به هدایت بازیگر مربوط می شود که پر اشکال است.
بازی ها در کلاستروفوبیا یکدست نیست ، مهدی کوشکی بجز پلان آخر کم رمق و سرگردان ظاهر شده ، المیرا دهقانی در نقطه ی شروع پاتکسِ درستی دارد ولی این پاتکس در نهایت نمی تواند بروز بیرونی پیدا کند و در همان حد ابتدایی باقی می ماند ، آیان یار بیگی که می توانست بهترین نقطه ی فیلم از منظر بازیگری باشد درست هدایت نشده و در لحظاتی از فیلم خارج از قاب و مصنوعی به نظر می رسد.
تدوین پویان شعله ور معمولی است و دوربین شکوهی هم نسبتا خوب است ولی به خاطر محدودیت های دکوپاژی خیلی بروز پیدا نمی کند.
صحنه در فیلم درست است بجز منبع نور های بی منطقی که در صحنه تعبیه شده و بدجور در ذوقِ مخاطب می خورد.
موسیقی و صدا خوب است و طراحی لباس متوسط.در مورد لباس انتخاب های بهتر هم می توانست وجود داشته باشد.
کلاستروفوبیا فیلم درخشانی بود اگر این ضعف ها در فیلم وجود نداشت اما در نهایت با یک حسرت برای مخاطب می ماند و یک بغض که خیلی فروخورده است ، تاثری که بر می انگیزد یک کلافگی است که از کامل نشدنِ سیکلِ تراژدی نشات می گیرد نه پایانِ تراژیکش!

امیرمسعود فدائی این را خواند
نیلوفر ثانی و سیدیونس پنده این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید