به نام نسیم تسلی بخش ابریشم خیالم
نقد تئاتر مهمانسرای دو دنیا به کارگردانی ایمان خرقانی
نویسنده نقد: علیرضا درشتی نژاد
بنای نابارور:
لازمه ی ساخت یک اثر هنری موفق در قالب هنر تئاتر یا سینما نیازمند یک نمایشنامه یا فیلمنامه مستحکم است،نمایشنامه مهم ترین و نخستین خشت
... دیدن ادامه ››
در ساخت بنای نمایش است که اگر معمار(نمایشنامه نویس یا کارگردان)آنرا کج بنهند تا ثریا محکوم به کج رفتن است.در سالیان اخیر سیر به شدت نزولی ادبیات ما و نداشتن نویسنده ی خوب و خلق اثر ماندگار مستقیما بر روی ادبیات نمایشی ماهم تاثیر حداکثری نهاده و هنرمندان را به سوی دو جریان سوق داده است، یا خود وظیفه نوشتن نمایشنامه را عهده دار می شوند که غیر از چند مورد انگشت شمار مابقی شکست خورده اند و دلیل آن هم معمولا مستعد نبودن در امر نوشتار است، یا باید به اقتباس نویسندگان بد و متوسط آن طرف آبی تن بدهند، که معمولا به دلیل تفاوت نوع زیست و مسئله، مخاطب آنرا پس میزند. نمایشنامه مهمانسرای دو دنیا اثر متوسط رو به پایینی از نویسنده ی بسیار متوسط فرانسوی است که زیادی هم از مسئله ی ما دور نمی باشد و با اجرایی دقیق و درست ممکن بود که یک کار رو به بالا ساخته شود ولیکن اشکال عمده ی اثر در بد سلیقگیه اجرای آن است.
مجموعه ی بازیگران یک کار نمایشی مانند دو کفه یک ترازو تعادل را در اجرا برقرار می سازند اما در این کار یک کفه ترازو پایین و دیگری بالاست، تمامی بازیگران مرد این نمایش یا دچار غلو شده اند یا در دام تقلید ناشیانه از دیگر بازیگران پیشکسوت این عرصه گرفتارند و همین امر سبب می شود تا همه ی سنگینی کار بر دوش بازیگران خانوم هموار شود که تمامی آنان به اندازه و دقیق نقششان را اجرا میکنند ولیکن به دلیل هم سطح نبودن بازی ها تعادل کار در اجرا بهم می ریزد.
در یک نمایش سوررئال یکی از ابزار مهم انتقال حس به مخاطب فضاسازی سوررئال است که به طراحی صحنه، نور، گریم، طراحی لباس و موسیقی بستگی دارد تا این مسئله بارور شود لیکن در این نمایش این مسئله به شدت نابارور است، صحنه و دکور و نور پردازی به هیچ عنوان سوررئال نیست و به شدت بدون فکر و رئال است، گریم ها و طراحی لباس بسیار بسیار ابتدایی و کلیشه ای است و بیشتر مناسب برنامه کودک است، موسیقی در بعضی صحنه ها به شدت فاجعه می شود و کار سوررئالیسم را به سمت رمانتیسم هدایت می کند و همین مشکلات ذکر شده سبب می شود تا تمامی موقعیت ها ناقص از آب در بیاید و رابطه ی کارکتر ها دلنشین مخاطب واقع نگردد و تنها سوالاتی به مانند چه شد؟ و برای چه؟ را در ذهن مخاطب پایه گذاری کند.که نمونه بارز آن رابطه ی احساسی شخصیت ها و پایان بندی به شدت بدون فکر و روشنفکر زده این کار است.