شب بیست و هشتم...
«من» چیه؟... فقط میخوام همینو بفهمم... «من» یعنی چه چیزی...
اگر وقتی به حرکت انگشتات نگاه میکنی، در شگفتی و حیرت فرو بری یعنی دچارش شدی... زنجیره علتها رو دنبال میکنی... میرسی به یک نقطه آغاز... به جایی که این حرکت رو اراده کرده... از این «من» حرف میزنم...
تنها چیزی که دقیقا خودش رو حس میکنیم، نه تصویرش رو... هر چیز دیگهای که از جهان میدونیم همه تصویره... و تصویر، یک نمود از واقعیته اما خودش نیست... هر مرحله که نزدیکتر بشی، یک لایه واقعیتر میشه، یک پرده شفافتر میشه... اما هنوز خودش نیست...
آیا پایانی بر این زنجیره هست؟ نمیدونم... اما میدونم کلید راز همون جاست که بهش میگیم «من».