اتفاقی که بعد از دیدن فیلم برام افتاد این بود که بشدت اعصابم خورد شد! و دلیلش نه یاسر شخصیت شر فیلم، نه اعدام جمال، نه شخصیت پدری نگران آبرو و ناموس، نه فضای تاریک قصه و رخدادها بلکه فقط و فقط کاراکتر مادر بود.
شخصیتش درست نبود یعنی نمیشد باورش کرد حتی استحاله شخصیت هم نداشت که از مسیر آ تا نقطه ب تغییر کرده باشه.
اینکه برای زنده موندن بجه اش یه مادر، درخواست کنه که دختر هووش حتی، سقط جنین کنه اونم جنینی که روح درش دمیده شده و حکم قتل نفس داره از نظر شرعی و از نظر عرفی و اجتماعی هم بشدت نکوهیده است، اصلا باور پذیر نبود. خصوصا اینکه اواسط فیلم که پسر کوچیک میگه اگه دختر خودتم بود بازم میخواستی که طلاق بگیره و زن یاسر بشه بهش برمیخوره بعد از گله و شکایت، که من فرقی نذاشتم بینتون، میگه: مگه من میخوام اسما طلاق بگیره بخاطر جمال، زن یاسر شه که شما با من اینجوری رفتار میکنین! چه اتفاقی مگه میافته که در ادامه فیلم میخواد از اسما سقط جنین کنه و زن یاسر بشه! درسته اهل شرعیات نبود ولی تو دادگاه دروغ نگفت و ساکت بود صحبت از نمک مرتضی علی و برکت خدا میکرد پس چطور این خواسته رو مطرح میکنه درحالیکه همونطور که گفتم سیر شخصیتی هم نشون داده نشده.
مشکل اساسی این فیلم بنظرم دیالوگ نویسیه. دیالوگ باید در خدمت فیلم باشه. کاراکترها جز یاسر و زن داداشش دیالوگاشون به اندازه نبود. برای همین باران کوثری نقش ماست رو بازی میکرد و یا پدر سخنرانی تکراری میشنیدی ازش. بیش از ۵ دقیقه فیلم فقط راجع به شام عروسی حرف میزدن!
صحنه تاثیر گذار فیلم برای من جایی بود که حامد بهداد سر صحنه سازی داداششو با کاتر میزنه و بعد بازی برادره طوری بود که انگار مرد و من بهت زده
... دیدن ادامه ››
که وای اگه بمیره داستان چی میشه. برادرش رو زده کشته ولی قصد کشتن نداشته حالا خونواده چیکار میکنه اصلا خودش باید چی بگه و چیکار کنه کاشکی اینجوری قصه رو ادامه میدادن!