به یاد دارم در دوران دانشجویی فیلمی دیدم به نام منطقه جنگی(The War Zone) محصول سال ۱۹۹۱، در این فیلم یک خانواده ی انگلیسی، متشکل از پسر و دختری نوجوان به همراه پدر و مادری حامله، به حومه ی لندن نقل مکان می کنند. مادر خانواده، در حین نقل مکان، بچه را به دنیا می آورد. روزی پسر نوجوان خانواده با صحنه ی عجیبی روبرو می شود. راز بزرگ و ترسناکی که رویارویی با آن بسیار مشکل است. بچه ای که تازه به دنیا آمده، مریض می شود. پسر، در گیر و دار راز کشف شده.... تصویر یک خانواده از هم پاشیده آنهم در سراشیبی سقوط، پدید آمدن رازی ترسناک در خانواده که بیان کردن آن ترسناک تر از خود راز است. به قدری در طول تماشای این فیلم بهت زده میشوید که نفس تان بالا نمی آید شما بعد از دیدنش، دیگر همان آدمی نخواهید بود که قبل از دیدنش بودید.
در این فیلم حتی یک تیر هم شلیک نمی شود ولی نام آن منطقه جنگی ست، یک درام سرگیجه آور که دنیا را برایتان کابوس می کند، مانند شرایط کنونی ما، زندگی در شرایطی سخت و راز آلود با وجود تنشهایی پیچیده، به یقین ما اکنون در منطقه جنگی هستیم و بی شک آیندگان این را بهتر درک خواهند کرد. بیایید زندگی کردن در شرایط جنگی را بیاموزیم و قشنگ تر به زندگی نگاه کنیم معرکه بیار منطقه جنگی نباشیم به یکدیگر کمک کنیم تا از منطقه جنگی به سلامت عبور کنیم