پاییز فصل عبور است .. فصل گذر .. فصل رفتن .. گاهی میشود که در پاییز گرفتار شد .. گیر شد .. مثل نگاتیوی که با گیره عکس در اتاق تاریک ذهن به بند کشیده باشندت ...
روایت همیشه پاییز روایت رفتن نیست روایت ماندن و گیر کردن در گذشته و حال و آینده ایست که مثل پاییز از خوشی تهی و پر ز تنهاییست .. قصه دلتنگیست . .
دلتنگی گذشته ای که دیگر نیست ولی همیشه هست .. درک ما از این ماجرا به اندازه دریافتمان از حس و حال بودن در مکانی ست که به آنجا تعلق نداریم .. یک ادراک شخصی کم و بیش.. شاید من کمتر و شما بیشتر .. تجربه کردن حس غربت و دلتنگی خاطره ایست تلخ و شاید برای گریختن از آن دست به گریبان ذهنمان شویم .. حس غریبی ست که باشی و نباشی ..
مثل بازیگری که روی صحنه نیست ولی دلش آنجاست..
مثل عکاسی که توی قاب نیست اما روحش آنجاست ..
مثل کسی که در خانه اش نیست اما ذهنش
... دیدن ادامه ››
آنجاست...
صحنه پر از احساس است .. احساس دلتنگی .. احساس غربت ..
احساس درد بودن ولی نبودن . .
کارگردانی نکته سنج و دقیق و فضا سازی فوقالعاده ای که بر این متن انجام گرفته بود ..
همچنین استفاده درست از دکور و صحنه و طراحی خوب ..
موسیقی هم رنگ فضا
حس و حال نمایش و کاراکتر ها را به خوبی به مخاطب القا میکرد..
البته نکاتی باقیست که هر چند کوچک اما اگر در نظر گرفته شود تاثیر بهتری در درک و حس مخاطب از محتوا و فضای نمایش ایجاد میکند :
۱. استفاده از ویدیو پروژکتور به صورت ملموس تر و واضح تر انجام پذیرد . زیرا تصاویر تهیه شده بسیار خوب و در فهم محتوا مثمر بودند .
۲. صدای بازیگران در لحضاتی پایین بود . به خصوص در صحنه خواب .. که اگر واضح تر انجام شود . بسیار تاثیر گذار است .
۳. گره گشایی و نقطه عطف نمایش باید با تاکید بیشتری انجام پذیرد .
۴. (به عنوان نظر شخصی) انتظار میرفت که گره گشایی همراه با یک کتارسیس و شاید یک رستاخیز در درون شخصیت انجام پذیرد . . شاید عملی یا کنشی مثبت و روشن از سمت کاراکتر .. برای گذر از پاییز ..
در نهایت از تمامی عوامل و ایم اجرایی تشکر میکنم و شما را به دیدن این نمایش دیدینی با فضایی متفاوت دعوت میکنم .