این روزا حس میکنم از همیشه دلتنگ ترم .
بدجوری دلم پر میکشه برای یه لذت آنی ، یه دلخوشی کوچیک که توو لحظه حالمو عوض کنه ؛ از اون دلخوشی هایی که خودتم خندت میگیره از اینکه اسمشونو دلخوشی بذاری :)
چه دلتنگم واسه یه ابراز علاقه یهویی ، یه احوال پرسی غافلگیر کننده از کسی که انتظارشو نداری ، یه “مراقب خودت باش” از ته دل که معنیش چیزی به جز “دوستت دارم” نیست .
دلم یه آهنگ میخواد و یه دوست همراه که بگه “ این آهنگ حسه منه به تو “ .
گاهی میرسی به جایی که باید بس کنی ، فکر میکنی باید حالا حالا ها منتظر بمونی ببینی که کسی هست که یهویی بیاد و تموم کنه تمامِ ناتمامِ زندگیتو ؟! بیاد و در کنارش حس کنی دیگه تموم شد روزای دلتنگی ؟!:)))
به قول شاعر :
شانه ای میخواهم که گذارم سر خود بر رویش و کنم گریه که شاید کمی آرام شوم ولی افسوس که نیست :)