بی گمان برای نویسنده ، کارگردان ، بازیگران و همه عوامل باید سر تعطیم فرود آورد و دست مریزاد گفت. یک گروه جوان و گمنام شما را 3 ساعت روی صندلی ها میخکوب می کنند بدون تردید نمایش لانچر یکی از بهترین نمایش هائی بوده که در یکی دو سال اخیر دیده ام .
آنچه لانچر را متفاوت می کند ابتدا سوژه بسیار جسورانه و تابویی است که کمتر کسی جرات می کند به سراغ آن برود هر چند که نویسنده فضای قبل از انقلاب را با نصب تمثال شاه تداعی کرده ولی همه می دانیم که این مشکل یک موضوع جهان شمول و بدون تاریخ است نمایش موضوع تلخی را دست مایه قرار داده اما چنان دست مایه های طنز را در لابلای داستان چیده است مثل داروی تلخی که با یک طعم خوب به خورد بیمار داده می شود و حتی در فصل آخر که تماشاگر به شدت شوکه شده است مجدد ا تماشاگر را مجبور به خندیدن می کند تا قدری از آلام و درد هایش کاسته شود و این موضوع بسیار با مهارت انجام دشه است . تئاتر همیشه مظهر خیال و تخیل بوده است برای همین در خیلی از نمایش ها می بینیم که بازیگر مثلا دارد اب می خورد ... اما اینجا صحنه های بازجویی و شکنجه ، سیلی زدن و ... چنان واقعی اجرا می شود که گاهی جا پای سینما می گذارد اگر چه می دانیم که اینجا حقه ای در کار نیست ، به کار گیری لهجه ها برایم بسیار شیرین و جذاب بود نکته مهم دیگر اینکه بنظرم اینجا دانای کل تماشاگر است چون لحظه به لحظه در کنار سروان شایگان بازجویی ها را می بیند و مدام در حال قضاوت و ارزیابی است . وقتی از سالن بیرون می ایید سرباز کمالی ، سرباز عبدی و سروان شایگان و ستوان صادقی را با خود از سالن آورده اید