برای حرف های عجیب و غریب دست و پا نمی زند و نمی زد
لانچر 5 خیلی خیلی ساده تر از چیزی که فکرش را بکنیم حرف های ساده ای را که گاهی خیلی ساده آنها را فراموش می کنیم؛ البته با صدای کمی بلند جار می زند
صدای فریاد ِ عمیقی که در لابلای خنده های گاه و بیگاه تماشاگران، نه که رنگ ببازد، اتفاقا قوت و قدرت می گیرد
قصه ای آنقدر جاندار و آنقدر پر درد که آن را چه در حوالی تابستان 88 چه در بحبوحه انقلاب ِ 57 جستجو کنیم، تر و تازه و خودمانی به نظر می رسد؛ نزدیک ِ نزدیک
قصه ای که در نه در بند ِ زمانی محصور است و نه حتی در اسارت ِ مکانی محدود
روایت ِ سهمگینی که نه در یک پادگان نظامی ارتش، که شاید گوشه گوشه ی هر جای ِ دنیای ِآدم های امروز قابل رقم خوردن است و این عجیب ترین دستاورد نگارنده های هوشیار ِ لانچر 5 است
پویا سعیدی و مسعود صرامی عزیز که در وانفسای ِ گفتن حرف های سخیف و در زمانه ی نشرِ ماجراهای ِ بیگانه؛ اتفاقا حرف های ِ داغ ِ فراموش شده
... دیدن ادامه ››
ی ِ وطنی، خودی و خودمانی را آنقدر شفاف و دردمندانه می گویند که تو حتی در جهان ِ پر از عقده ی "شایگان" هم، به خودت اجازه ی دشنام به مردی که دشنام، راهکار ِ عجیب اوست نمی دهی
تو نه به شایگان، که انگار به زمین و زمان حق می دهی که اینطور باشند؛ که همه چیز را زیر سبیلی با نگاه های معامله گرانه کنار هم قبول کنند و دقیقا آن چیزی که من ِ مخاطب هم شاید خیلی برایم ارزشی نداشته باشد جان ِ سه سربازی ست که اندکی پیش تر کشته شده اند؛ چون آنقدر راحت می خندیم و آنقدر سنگدلانه تنها پیگیری های ِ پلیسی خودمان را داریم که انگار نه انگار که سه انسان ِ شاید بیگناه ِ تنها کشته شده اند؛ درست همان طور که "شایگان" در انتهای نمایش گفت؛ جان ِ بی مقدار آدم ها؛ که حتی مخاطب نیز ناخودآگانه در کابوس ِ بی اعتنایی به آن سه مقتول به سر می برد و این نیز از اعجازهای ِ عجیب ِ کارگردانان ِ هوشمند این اثر درخشان است
از امیر نوروزی عزیز بخاطر ِ بازی فوق العاده اش، و از همه ی عزیزانی که در تولید این نمایش جذاب مشارکت داشته اند به ویژه دوست بسیار بسیار خوبم صادق برقعی و دیگر عزیزان به ویژه دو نویسنده و کارگردان خوب این اثر پویا سعیدی و مسعود صرامی بسیار بسیار ممنونم