متاسفانه دیشب شاهد یکی از ضعیف ترین نمایش ها در همه ی زمینه ها بودم. واقعا نمیدونم از کجا بگم. از نمایش؟ نمایشنامه؟ عکاس(نه یکی بلکه دو تا)؟ تماشاگران؟
داستان بر خلاف چیزی که سعی داشت نشون بده و در اون مدعی بود(یعنی پیچیده بودن) بسیار سطحی بود از نظر من. بیشتر شبیه این بود که نویسنده و کارگردان ایده ای خام دارن و شروع به تمرین اون ایده کردند و اسمش رو گذاشتند نمایش. بازی ها متاسفانه ضعیف بودن. شاهد المان هایی نظیر موسیقی و نورپردازی(جز در یک صحنه) نبودیم. در این بین من بیشترین خرده رو به کارگردان محترم میگیرم. به نظرمن کارگردان وظیفه داره بازیگر خودش رو توجیه کنه که اگر در یک نمایش هفتاد دقیقه ای باید بشینی تا فقط سی ثانیه فلوت بزنی، اون کار رو به نحو احسنت انجام بده. من دیشب شاهد بازیگری بودم که تنها وظیفه اش زدن فلوت برای مدت خیلی کمی بود. اما اون کار رو نه تنها درست انجام نداد بلکه فالش های خیلی آزاردهنده ای داشت. دو بازیگر دیگر در قسمت هایی از نمایش باید هماهنگ با هم بازی میکردند. اما در اوج ناهمهانگی این کار و کردند.
نکته خیلی عجیب واسه من این بود که این نمایش 2 تا عکاس داشت که بی وقفه صدای شاتر رو به صدا در میاوردن. واقعا دو تا عکاس لازم بود؟ و بعد از این همه تذکر تو تیوال نباید بدون مزاحمت عکاسی میکردند؟
و تماشاگرانی که دیشب واقعا تجربه ی دردناکی برای من به ارمغان آوردند. از دست زدن ها بگیر تا صحبت در طول نمایش. نورهای خیلی زیاد تعداد زیادی گوشی. خنده های ناشی از در گوشی صحبت کردن. و بدتر از همه ی اینا 4 تا پیشکسوتی که جلوی من نشسته بودند و در سراسر نمایش من رو متعجب کردند. پیشکسوت هایی
... دیدن ادامه ››
که سراسر نمایش سرشون تو گوشی بود. یکی از این دوستان وقتی با حرکت بازیگر کمی شوکه شد با صدای بلند میگه " هرچی زدیم پرید" و بقیه زیر خنده میزنند و چهار نفری میگن"آره آره پرید".!!!!!!!!!!
در نهایت دیشب تجربه ی بدی از نمایش گرگ ها در آشپزخانه داشتم که تماشاگران و عکاس ها به اون تجربه دامن زدن.
نقد صادقانه وظیفه ی مخاطب تئاتر هست و امیدوارم گروه اجرایی بابت این نقد از من ناراحت نباشند.