من دیروز فیلم در مجموعه روانتحلیل (پرسونا) دیدم که تحلیلش بشنوم . جالب بود تحلیل اینکه وجود عقده حقارت در انسانها با درگیر شدن با جستجوگر باعث
... دیدن ادامه ››
درخشش میشه و گاهی با سرکوب تبدیل به یک ویرانگر ! میشد باور کرد تمام اون اشوبها در شهر بوجود اومده و مردمی که چهره موجه یک فرد نمیپذرفتن حمایتگر چهره خشمگینش شدن و از طرفی دیگه میشد گفت که تمام اون اتفاقات در ذهنش اتفاق افتاده باشه . وقتی در دنیای بیرون جایی براش نبود در دنیای خیالی خودش دوستش داشتن و فردی مهم بود .
صحنه رفتن تو یخچال برام جالب بود و اینکه وقتی شنیدم بازیگر نقش جوکر اون نقش فی البداهه و از تاثیر صحنه قبل که پرونده بیماری مادرش میخونه و متوجه گذشته اش میشه و میفهمه اون رابطه عاطفی با اون خانم همسایه کاملا خیالی بوده و تنهاست بازی میکنه ! همزیستی و اون حجم از غم و تنهاییش ...
مادر به اسم هپی صداش میکرد و تحمیلی که در این کلام بود در این واژه ! شادی که زندگی نکرده بود
خلاصه ما بعدش زیاد حالمون خوش نبود شمارو نمیدونم