در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | روژان مظفری: تنها زمانی می توان از خلق و آفرینش در جهان اجتماعی و ادبی سخن گفت که
S2 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 08:41:11

تنها زمانی می توان از خلق و آفرینش در جهان اجتماعی و ادبی سخن گفت که آن اثر صرف بازنمایی و بازتولید گفتمان مسلط و ایدئولوژی حاکم و موجود در جامعه نباشد، اثری که نگران درک شدن از طرف مخاطب نیست و بر روی عادات ذهنی مخاطب بنا نشده است، اثری که به نقد ساختارهای موجود و حاکم بر جهان امروزی بپردازد، اثری که نشانه ای به رهایی باشد، هر نشانه ای در متن ارجاعی باشد به رها شدگی و گشایش، اثری که به دور از زنجیره نشانه های مشخص است که به راحتی نمی شود آن را حدس زد و پیش بینی کرد، یکی از جاهایی که می توان انتظار داشت این رابطه بین اثر و مخاطب و جهان اجتماعی شکل بگیرد تیاتر است، یعنی آفرینشگری و خلق. جایی که مخاطب بدون واسطه، بدون درگیر بودن در امر بازنمایی شده با خود متن و خود بازیگر ارتباط برقرار می کند و خود در امر آفرینش هنری شریک است. جایی که فقط بازیگران و عوامل صحنه نیستند که برای مخاطب تصمیم می گیرند که چه بشنود، چه ببیند و چگونه فکر کند، در واقع تیاتر به نوعی به چالش کشیدن مخاطب است در امر واقع و تیاتر خلاق و آفرینشگر تیاتری است که درست بعد تمام شدن اجرا شروع می شود، جایی که مخاطب بعد تمام شدن اجرا با خود درگیر می شود، درگیر امری که از نوع پیش فرض های موجود نیست، در واقع تیاتری که مخاطب را به سمت تعریف دوباره نشانه ها و معانی سوق می دهد، شاید به تعبیری هابرماسی بتوان گفت تیاتری که بتواند منجر به کنش ارتباطی شود، یعنی مخاطب از یک موجود منفعل اجتماعی به یک کنشگر فعال اجتماعی تبدیل می شود که ابتدا شروع به مونولوگ درونی می کند و بعد این مونولوگ تبدیل به کنش اجتماعی می شود، تیاتری آفرینشگر است که مخاطبی که ابتدا وارد سالن نمایش می شود با مخاطبی که از سالن خارج می شود متفاوت است.
تیاتر آسانسور ندارد سباستین تیری با ترجمه هومن حسین زاده و کارگردانی لبخند بدیعی از این دست آفرینشگری هاست که در جهان امروزی شاید جزو تک صداهایی باشد که هنوز در ساختارهای قدرتمند اجتماعی و اقتصادی مسلط جهان سرمایه داری هضم و جذب نشده است، تیاتری که نشانه هایش بازنمودی از روابط معهود و شکل ... دیدن ادامه ›› گرفته نیست، کمدی که صرفا برای خنداندن مخاطب نوشته نشده است که سعی بر این دارد چند لحظه مخاطب را از جهان بیرونی جدا کند و لحظات شادی را برای او رقم بزند، بلکه تیاتری است کمدی که خنده هایش تلخ، عمیق و در خیلی جاها دردناک است، کمدی آسانسور ندارد در واقع به سخره گرفتن تمام روابط و نقش ها و ساختارهای مشخص اجتماعی است که گریز از آنها گویی ممکن نیست، کمدی که در نهایت از ما می خواهد جور دیگری ببینیم و بیندیشیم، انگار زندگی کردن در سرزمینی را پیشنهاد می دهد که باید از نو ساخته شود. از صحنه آغازین که مرد جوان حتی قدرت تصمیم گیری در مورد غذای خود را ندارد تا نوشتن زندگینامه ای که هدفش مخاطب پسند بودن است تا کارمند بودن در جهان سرمایه داری که از شما تنها کارگرانی خواهد ساخت که جز کار کردن و مصرف چیزی را طلب نمی کند تا جهانی که بر اساس نظم تعریف شده و قوانین مشخص جهان سرمایه داری شما را دیوانه می بیند، شما که حالا مخاطبی هستید که بعد دیدن این تیاتر دیگر چون اول نمی بینید و فکر نمی کنید، شما را از بقیه جدا می کند.
در واقع مخاطبین تیاتر اسانسور ندارد همه از دیدگاه نظام سرمایه داری دیوانه اند که اگر نبودند به دیدن چنین نمایشی نمی نشستند.
پیشنهاد می کنم در جهانی که سراسر عقلانیت ابزاری است، دیوانه باشید و به تماشای این تیاتر بنشینید.
امیرمسعود فدائی این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید